خانه
معرفی
نامه‌ها
یادداشت‌ها
سخنرانی‌ها
خاطرات
ارسال مطلب
تماس با ما

چشم احول

تاریخ: ۱۵ بهمن ۱۳۷۸

چشم احول

بسم الله الرحمن الرحیم

۱۵ بهمن ۱۳۷۸ مشهد:

پسری احول از پدر پرسید

کای حدیث تو بسته را چو کلید

گفتی احول یکی دو بیند. چون

من نبینم از آنچه هست فزون؟

احول ار هیچ کژ شمارستی

بر فلک مه که دوست چارستی

پس خطا گفت آنکه این گفتست

کاحول ار طاق بنگرد جفتست

ترسم اندر طریق شارع دین

همچنانی که احول کژ بین

(سنائی غزنوی، حدیقة الحقیقة)


[قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‌ يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيم‌] (آل عمران ۳: ۳۱)

بگو: «اگر خدا را دوست می‌داشته‌اید، پس از من پيروى كنيد (دنبال من بیایید؛ مرا اُسوۀ خود قرار دهید؛ به من تأسی کنید: فَتَأَسَّ بِنَبِيِّكَ الْأَطْيَبِ الْأَطْهَر، از حضرت علی علیه‌السّلام [۱] [لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَـهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ] (الأحزاب ۳۳: ۲۱)) خداوند شما را دوست خواهد داشت (محبوب و حبیب خداوند خواهید شد) و گناهان شما را بر شما ببخشايد، و خداوند آمرزنده مهربان است.»

یار با ماست چه حاجبت که زیادت طلبیم

دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

(حافظ)

خورشید توئی و ذره مائیم

بی‌ روی تو رویْ کی نمائیم

تا کی به حجاب و پرده بودن

از کوی برآی تا برآییم

(سنائی غزنوی)

گویند: «شما که‌اید؟»گوییم

«ما هیچکسان پادشاهیم»

(سنائی غزنوی)

آن دلبر عيار من ار يار منستی

کوس «لمن الملک» زدن کار منستی

گويند که جز هيچ کسان را نخرد يار

من هيچکسم کاش خريدار منستی

(سنائی غزنوی)

پانویس

  1. ^خطبه ۱۶۰ نهج‌البلاغه.
    نظرات
    ارسال نظر
    درحال ارسال نظر ...