اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
فرزندان عزیزم!
سلام.
امیدوارم همیشه در پناه عنایت او و رو به سوی او داشته باشید که
[وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ ] (الذاریات ۵۱ : ۵۶)
و جنّ و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.
و بندگی خاص او مقامی است که هر کسی را دست ندهد
[عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً ] (الکهف ۱۸ : ۶۵)
تا بندهاى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم.
ساعت یک و نیم بعدازظهر روز یکشنبه بیست و هفت آذر ماه است و من در هتل مرمر تهران هستم. دیشب وارد شدهام و ساعت سه و ربع قرار است هتل را ترک کنم و ساعت پنج و ده دقیقه با قطار عازم مشهد هستم. چون که کاری ضروری در تهران بود، جلسهای میبایستی شرکت کنم بلیط هواپیما آمدن گرفته و برگشت به علت مصادف بودن نزدیکی تاسوعا و عاشورا پیدا نشده بود. به هر حال مدتی است از شما نامهای نداریم و تأخیر شما با وجود دلواپسی مرتب مامی جای گله دارد و امیدوارم عذرتان موجه باشد لااقل برای خودتان.
[بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصيرَةٌ * وَ لَوْ أَلْقى مَعاذيرَهُ] (القیامة ۷۵: ۱۴ـ ۱۵)
بلكه انسان خود بر نفس خويشتن بيناست، هر چند دست به عذرتراشى زند.
[قاصد منزل سلمی که سلامت بادش]
چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند
(حافظ)
با این حال پیش داوری نمیکنم چون ممکن است پاسخ شما مارا وادار به عذرخواهی کند. فکر میکنم امتحانهایتان تمام شده باشد و احتمالاً در مسافرتی باشید. چند روز قبل آقای مجاور از تهران آدرس شما را میپرسیدند و میگفتند: «مهین خانم گفتند هرچه تلفن کردیم جواب ندادند.» من آدرس شما را که حاضرالذهن بودم دادم و امروز احتمالا اگر ایشان را دیدم بیشتر میپرسم. ناهار نخوردهام و فرصت کمی دارم؛ نامه را کوتاه میکنم و شما را به خدا میسپارم.
مرتضی
۲۷ آذرماه ۱۳۵۶