خانه
معرفی
نامه‌ها
یادداشت‌ها
سخنرانی‌ها
خاطرات
ارسال مطلب
تماس با ما

آشنا

تاریخ: ۱ آذر ۱۳۷۹

آشنا

بسم الله الرحمن الرحیم

هرچه از وی شاد گردی در جهان

از فراق او بیندیش آن زمان

زانچ گشتی شاد بس کس شاد شد

آخر از وی جست و همچون باد شد

از تو هم بجهد تو دل بر وی منه

پیش از آن کو بجهد از تو تو بجه

(مولانا، دفتر سوم مثنوی معنوی)

***

من از بیگانگان دیگر ننالم

که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

(حافظ)

***

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست

که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست

(حافظ)

***

آشنایان ره عشق گرم خون بخورند

ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم

(حافظ)

***

[قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّی وَ حُزْنی‌ إِلَى اللَهِ] (یوسف ۱۲: ۸۶)

«من شكایت غم و اندوه خود را پیش خدا مى‌برم‌»

***

آشنا داند صدای آشنا

آری آری! جان فدای آشنا

در بیت اول می‌خواهد بگوید همان چیزی را که در بیت دوم و سوم گفته‌ است و در بیت چهارم دقیقا روی کلمه صدا (مطمئن نیستم و نمی‌دانم از کیست.)

    نظرات
    ارسال نظر
    درحال ارسال نظر ...