بسم الله الرحمن الرحیم
هتل هایت مشهد:
حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت
ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حق او کس این گمان ندارد
پیر میخانه سحر جام جهان بینم داد
و اندر آن آینه از حسن تو کرد آگاهم
دل که آیینه شاهیست غباری دارد
از خدا میطلبم صحبت روشنرایی
روی جانان طلبی آینه را قابل ساز
ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
به پیش آینه دل هر آن چه میدارم
بجز خیال جمالت نمینماید باز
آیینه سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
(همه ابیات از حافظ)