بسم الله الرحمن الرحیم
در بوستن چهارشنبه ۱۸ آذر ماه ۱۳۸۸:
از کتب غزالی به خاطر دارم که وقتی آیه آخر سوره علق بر حضرت نازل شد که سجده کن و نزدیک شو حضرت سجده فرمودند و در سجده به دعا عرض کردند:
«أَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ وَ أَعُوذُ بِرِضَاكَ مِنْ سَخَطِكَ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَتِكَ مِنْ نَقِمَتِكَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ لَا أَبْلُغُ مَدْحَكَ وَ الثَّنَاءَ عَلَيْكَ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِك»[۱]
خداوندا، براستى كه از عقوبت تو به گذشتت پناه مىبرم، و از ناخشنودى به خشنودىات، و از كيفر تو به رحمتت پناه مىجويم و از تو به تو پناه مىجويم. معبودى جز تو نيست، من هرگز نمىتوانم به مدح و ثناى تو برسم، تو چنانى كه خود، خويش را ستودهاى.
که در اولی از عفو او به عقاب او یعنی از فعلی به فعلی پناه میبرند (توحید افعالی) و در دومی تقرّب جسته، به مبادی افعال که صفاتند روی میآورند که برای عفو و عقاب به ترتیب رضا و سخط یعنی خشنودی و ناخشنودی است و در مرتبه بعدی به مبادی صفات که ذات است نزدیک شده وَ «أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ» میگویند؛
گر از تو به تو درنگريزم چه كنم؟
پيش كه روم؟ قصه بدست كه دهم؟
(لمعات عراقی)
در اینجا باز پناه برنده هست در مرتبه بعد از آن هم میگذرند و «لَا أَبْلُغُ مَدْحَكَ وَ الثَّنَاءَ عَلَيْك» میگویند که
خود ثنا گفتن ز من ترک ثناست
کاین نشان هستی و هستی خطاست
(مولانا، دفتر اول مثنوی معنوی)
و در آخر به «أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ» ختم میکنند (صلّیاللهعلیهوآله)
رفت او ز میان همه خدا ماند خدا
الفقرُ اذا تمّ هو الله این است
گر بگوید زان بلغزد پای تو
ور نگوید هیچ از آن ای وای تو
ور بگوید بر مثال صورتی
بر همان صورت بچفسی ای فتی
(مولانا، دفتر سوم مثنوی معنوی)
آیه ۱۵ سوره محمد به مناسبت اشعار بالا:
[مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ ...] (محمد۴۷: ۱۵)
مَثَلِ بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده [چون باغى است كه] در آن نهرهايى است از آبى كه [رنگ و بو و طعمش] برنگشته؛ و جويهايى از شيرى كه مزهاش دگرگون نشود؛ و رودهايى از بادهاى كه براى نوشندگان لذّتى است؛ و جويبارهايى از انگبينِ ناب. و در آنجا از هر گونه ميوه براى آنان [فراهم] است و [از همه بالاتر] آمرزش پروردگار آنهاست.
شبان تیره تو روزی درون این دل من
به نور روی تو بیند جمال تو دل من
به روی و موی تو سوگند میخورم هر شب
که نیست جز تو مرا ای تو شمع محفل من
(ابوالقاسم الهی)