خانه
معرفی
نامه‌ها
یادداشت‌ها
سخنرانی‌ها
خاطرات
ارسال مطلب
تماس با ما

بزمگه خلق و ادب

تاریخ: ۱۲ مهر ۱۳۹۱

بزمگه خلق و ادب

بسم الله الرحمن الرحیم

۱۲ مهرماه ۱۳۹۱ در بوستن امریکا:

یاد باد آنکه صبوحی‌زده در مجلس انس

جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود

یاد باد آن که در آن بزمگه خُلق و ادب

آن که او خنده مستانه زدی صهبا بود

(حافظ)

که می عشق را توئی ساقی

کأسنا شمس وجهک الباقی [۱]

(جامی)

مسلّم کن دل از هستی مسلّم

دمادم کش قدح اینجا دمادم

نه زان می‌ها کز آن مستی فزاید

از آن می‌ها که از جان کم کند غم

حریفانت همه یکرنگ و دلشاد

چو بسطامی و ابراهیم ادهم

جنید و شبلی و معروف کرخی

حبیب و آدم و عیسی مریم

می شوق ملک نوش از حقیقت

که تا گردد دل و جان تو خرّم

(سنائی غزنوی)

خورشید تویی و ذره ماییم

بی روی تو روی کی نماییم

تا کی به نقاب و پرده یک ره

از کوی برآی تا برآییم

زامد شد ما مکن گرانی

پندار که در هوا هباییم

آخر نه ز گلبن تو خاریم

آخر نه ز باغ تو گیاییم

(سنائی غزنوی)

[اگر مستان هستیم از ته ایمان

وگر بی پا و دستیم از ته ایمان]

اگر گبریم و ترسا ور مسلمان

بهر ملت که هستیم از ته ایمان

(بابا طاهر)

به درگاه جاهت چه نامی چه ننگی؟!

به نزد جلالت چه شاهی چه شنگی؟!

همانا به صحرا نظر کرده‌ای تو

که صحرا ز رویت گرفتست رنگی

اگر خواهی ارواح مرغان علوی

فرود آری از شاخ طوبیٰ به سنگی

من آن عاشقم کز تو خشنود باشم

ز نوشی به نیشی ز صلحی به جنگی

(سنائی غزنوی)

[إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً * عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجيراً] (الانسان ۷۶: ۵ ـ ۶)

همانا نيكان از جامى نوشند كه آميزه‌اى از كافور دارد، چشمه‌اى كه بندگان خدا از آن مى‌نوشند و [به دلخواه خويش‌] جاريش مى‌كنند.

[وَ يُسْقَوْنَ فيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبيلاً * عَيْناً فيها تُسَمَّى سَلْسَبيلاً] (الانسان ۷۶: ۱۷ ـ ۱۸)

و در آنجا از جامى كه آميزه زنجبيل دارد به آنان مى‌نوشانند. از چشمه‌اى در آنجا كه «سلسبيل» ناميده مى‌شود.

[إِنَّ الْأَبْرارَ لَفي‌ نَعيمٍ * عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ * تَعْرِفُ في‌ وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعيمِ * يُسْقَوْنَ مِنْ رَحيقٍ مَخْتُومٍ * خِتامُهُ مِسْكٌ وَ في‌ ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ * وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنيمٍ * عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ] (المطففین ۸۳: ۲۲ ـ ۲۸)

براستى نيكوكاران در نعيم [الهى‌] خواهند بود. بر تختها [نشسته‌] مى‌نگرند. از چهره‌هايشان طراوت نعمت [بهشت‌] را درمى‌يابى. از باده‌اى مُهرشده نوشانيده شوند. [باده‌اى كه‌] مُهر آن، مُشك است، و در اين [نعمتها] مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند. و تركيبش از [چشمه‌] «تسنيم» است: چشمه‌اى كه مقرّبان [خدا] از آن نوشند.

پانویس

  1. ^جام شراب ما خورشیدِ چهرۀ جاودان توست.
    نظرات
    ارسال نظر
    درحال ارسال نظر ...