بسم الله الرحمن الرحیم
روز عید قربان ۱۳ شهریورماه ۱۳۹۳ در مشهد:
از حکیم سنائی:
عجب نبود گر از قرآن نصیبت نیست جز نقشی
که از خورشید جز گرمی نیابد چشم نابینا
عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازد
که دارالملک ایمان را مجرد بیند از غوغا
بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی
که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما
(دیوان اشعار سنائی غزنوی، قصاید)
و شعر اخیر اشاره به آن است که از حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم نقل میکنند که فرمودهاند:
«مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا» و «حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا» [۱]
ترجمه حدیث: بمیرید قبل از آنکه بمیرید و به حساب خود برسید قبل از آنکه به حساب شما برسند.
در دفتر ششم مثنوی مولانا در تفسیر حدیث فوق و تفسیر بیت آخر از [قصیدۀ] حکیم سنائی به تفصیل سخن رانده که برخی از آن را ذیلاً مینویسم:
زادهٔ ثانیست احمد در جهان
صد قیامت بود اندر او عیان
زو قیامت را همیپرسیدهاند
ای قیامت تا قیامت راه چند
با زبان حال میگفتی بسی
که ز محشر حشر را پرسید کسی
بهر این گفت آن رسول خوشپیام
رمز موتوا قبل موت یا کرام
همچنانک مردهام من قبل موت
زان طرف آوردهام این صیت و صوت
پس قیامت شو قیامت را ببین
دیدن هر چیز را شرطست این
تا نگردی او ندانیاش تمام
خواه آن انوار باشد یا ظلام
(مثنوی معنوی، دفتر ششم)