خانه
معرفی
نامه‌ها
یادداشت‌ها
سخنرانی‌ها
خاطرات
ارسال مطلب
تماس با ما

تولدت مبارک

تاریخ: ۱۳ تیر ۱۳۸۲

تولدت مبارک

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

دخترم که خدای خیرش دهاد از در درآمد و گفت فردا روز تولد مامی است. تذکرش را تشکر کردم. او عازم تهران بود تا فرودگاه بدرقه‌اش کردم و مناجات مطیعین از حضرت سجاد علیه‌السلام را در اتومبیل با هم خواندیم که اللّهم أَلهِمنا طاعَتَک... و الحمدُلله.

بر دل نهادم که در شب نامه‌ای برای آن همسر بسیار نازنینم که در حال حاضر در ینگی دنیا بسر می‌برد بنویسم و فاکس کنم و تولدش را بخودم تبریک بگویم. من او‌ را که یکی دو ساله بود و از همان هنگام هم نازنین بود بارها دیده بودم. خدمتکارشان او را به منزل ما می‌آورد و مورد توجه همه خانواده ما بود اما در آن زمان نمی‌دانستم که خداوند متعال به قلم لطف و عنایت خود پیوند من و او را در زندگی رقم زده‌است و روزی این پیوند عملی شده و در کنف حمایت و به عین عنایتش بارور خواهد شد و فرزندانی چنین نیکو و نوادگانی چنین شیرین خواهد داد که امیدوارم همه ما را روی دل فقط بسوی او باشد و در آنروزمان جزو [وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ] (القیامة ۷۵: ۲۲ـ ۲۳) قرار دهد بِمَنِّهِ و کَرَمِهِ و إِنَّهُ وَهّابٌ کریم.

البته آیه [هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ]؛ آنها با همسرانشان در زير سايه‏‌ها بر تختها تكيه مى‌‏زنند.(سوره یس ۳۶: ۵۶) را هم از یاد نبرده‌ام و از حضرت کریم اتمام کرامتش را بدعا خواستارم. يا مَن لا يَفِدُ الوافِدونَ عَلى أكرَمَ مِنهُ  و گرنه:

من خاکی که از این در نتوانم برخاست

از کجا بوسه دهم بر لب آن قصربلند

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید

هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

أَللّهُمَ وَفِّقنا لِما تُحِبُّ وَ تَرضَی بِرَأفَتِکَ وَ رَحمَتِک وَ مَنِّکَ وَ کَرَمِک وَ حَنانِک وَ إِحسانِک.

با یاد نعمتی بدین گران‌سنگی و داشتن همسری بدین نازنینی [رَبِّ أَوْزِعْنِي] را تکرار می‌کنم. گرچه مانند سعدی اقرار می‌کنم که:

از دست و زبان که برآید

کز عهده شکرش بدرآید

گربه هر موئی زبانی باشدت

شکر یک نعمت نگویی از هزار

نعمتت بارخدایا زعدد بیرونست

شکر انعمام تو هرگز نکند شکرگزار

از فراوانی و بیشماری نَعمای او چه بگویم که با همه توان در همه عمر شکر همین یک انعمام حضرت او را که اعطای همسری بدین نیکویی و نعمتی بدین بزرگی است، نتوانم گذاشت! هرچند به هزار زبان سپاسگزار آن منعم و عذرخواه این نعمت باشم. [قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ] گردنم زیر بار منت اوست و هرچه دارم ز یمن دولت اوست و چه خوش دارم که از زبان دولتمردان و کامکاران او بسرایم که

دل سراپرده محبت اوست

دیده آئینه دار طلعت اوست

(حافظ)

و سینه گنجینه مودت اوست و هر چه هست اوست و از آن اوست.

[يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّـهَ ذِكْرًا كَثِيرًا * وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا] (سوره الأحزاب ۳۳: ۴۱ ـ ۴۲)

اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، خدا را ياد كنيد، يادى بسيار. و صبح و شام او را به پاكى بستاييد.

همسر عذرخواه تو مرتضی

مشهد نیمروز ۱۳ تیرماه ۱۳۸۲


    نظرات
    ارسال نظر
    درحال ارسال نظر ...