اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
مجتبی فرزند عزیزم!
از خدا دان که جان سجود کند
ابر هم ز آفتاب جود کند
«انت الذَّاكِرُ قَبْلَ الذَّاكِرِينَ وَ أَنْتَ الْبَادِي بِالْإِحْسَانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعَابِدِين» [1]
پروردگارا تویی یادکننده، قبل از اینکه یادکنندگان به یاد تو افتند و تویی که ابتدا به احسان میکنی قبل از اینکه عبادت کنندگان به سوی تو متوجه گردند.
یعنی هر وقت جان تو سجود میکند عنایت حضرتش را در توفیق این عبادت ببین و باز بیشتر شاکر باش و باز سجده شکر بگذار و در این سجده اخیر غرق در شادی این شو که از روی مزید کرم، به شکرت موفق کرد و چشم تو را به رؤیت این کرم بینا ساخت و این خود شکری برتر لازم دارد و سجده ای دیگر...
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش بدر آید
(سعدی)
«ذاکر قبل الذاکرین» یعنی هروقت یاد حضرتش میکنی یاد و توجه قبلی مهربان حضرتش را به خود بنگر که اگر آن حضرت رحیمش یاد تو نمیکرد چه نیروئی تو را از غفلت خودت بیرون میآورد؟! آری! این آن مهربانْ خداست که
«بِالْغَافِلِينَ عَنْ ذِكْرِهِ رَحِيمٌ رَءُوفٌ وَ بِجَذْبِهِمْ إِلَى بَابِهِ وَدُودٌ عَطُوف» [2]
و به غفلتورزان از يادش دلسوز و مهربان است، و براى جلب آنان به درگاهش با محبّت و عطوف است.
اگر عاشق باشی لذت یاد معشوق را در مییابی!
یاد یاران یاد را میمون بود
خاصه کان لیلی و این مجنون بود
(مولانا، دفتر اول مثنوی معنوی)
و «بادی بالاحسان قبل توجه العابدین» یعنی هر وقت روی عبادت به سوی حضرت او کنی، توجه کن که او احسان خود را به تو قبل از توجه تو به عبادت آغاز کرده است. به همین که روی تو را به سوی عبادت برگردانده است و همین توجه تو به عبادت احسان اوست؛ یا مقلّب القلوب یا منوّر القلوب
[هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيماً] (الأحزاب ۳۳: ۴۳)
اوست که با فرشتگان خود بر شما درود میفرستد تا شما را از تاریکیها به سوی نور بیرون آورد، و او به مؤمنان مهربان است.
به که چه زیبا خداوندیم هست
با خداوندیش پیوندیم هست
(عطار، منطق الطیر)
آخر چه نسبت و پیوندی برتر از نسبت خالقی به مخلوقی. ما آفریدۀ اوئیم؛ ما مال اوئیم؛ به او هستیم؛ برای او هستیم و در جهان او هستیم و مهمان او هستیم؛ جهانداری بندهنواز و مهمانداری بس کریم و مهماننواز!
آخر مگر غیر خوان کرمش حوالهگاهی است؟! [فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ] (التکویر ۸۱: ۲۶) ؛ به کجا میروید؟!
بر آستان بنشین گر به خانه راهی نیست
کجا روی که جز این آستان پناهی نیست
اگر به شهد بخواند و گر به زهر کشد
به غیر خوان عطایش حوالهگاهی نیست
اما به مهربانی حضرتش قسم! که نه تنها در خانهاش باز است که مرتباً دعوت میکند که [وَ أَنيبُوا إِلى رَبِّكُم] (الزمر ۳۹: ۵۴)؛ به سوی پروردگارتان بازگردید.
مجتبی عزیزم!
ساعت ۲۰ و۲۰ دقیقۀ شب جمعه است امروز ۲۲ فروردین بود؛ یک هفته اول فروردین را در مسافرت بیرجند و زابل و زاهدان بودیم با آقای دکتر الهی و خانواده و سفر بحمدالله خوبی بود. امشب هم فامیل خزانهداری دورهای دارند که نوبت آقای دکتر الهی است و مامی و تبسم ساعتی قبل رفتند و من هم قرار است تا چند دقیقه دیگر بروم و من از این فرصت استفاده کردم دعای کمیل را شروع کردم ولی پس ازچند فقره دعا، مقلّب القلوب دل مرا متوجه تو کرد و خواندن دعا را به نوشتن این نامه بدل کرد که تذکری باشد اگر حضرتش بخواهد مرا و تو را
[رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً] (الکهف ۱۸: ۱۰)
پروردگار ما! از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان.
[إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ] (آل عمران ۳: ۸)
همانا تو بسیار بخشندهای.
و السلام علیک و رحمة الله و برکاته.
پدرت مرتضی
۲۲ فروردین ۱۳۶۴