اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
[وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمين] (الاعراف ۷: ۴۷)
و چون چشمانشان به سوى دوزخيان گردانيده شود، مىگويند: «پروردگارا، ما را در زمره گروه ستمكاران قرار مده.»
[رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ] (ابراهیم ۱۴: ۴۰)
پروردگارا، مرا برپادارنده نماز قرار ده، و از فرزندان من نيز. پروردگارا، و دعاى مرا بپذير.
[اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ] (البقره ۲: ۲۵۷)
خداوند سرور كسانى است كه ايمان آوردهاند. آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مىبرد.
[قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبين * يَهْدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْديهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ] (المائده ۵: ۱۵-۱۶)
قطعاً براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابى روشنگر آمده است. خدا هر كه را از خشنودى او پيروى كند، به وسيله آن [كتاب] به راههاى سلامت رهنمون مىشود، و به توفيق خويش، آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون مىبرد و به راهى راست هدايتشان مىكند.
[یار بیپرده از در و دیوار
در تجلّی است یا اولی الأبصار]
گر ز ظلمات خود برون آئی
همه عالم مشارق الانوار
(ترجیعبند مشهور هاتف اصفهانی)
[أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً] (الفرقان ۲۵: ۴۴)
يا گمان دارى كه بيشترشان مىشنوند يا مىانديشند؟ آنان جز مانند ستوران نيستند، بلكه گمراهترند.
[وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون] (الاعراف ۷: ۱۸۷)
ولى بيشتر مردم نمىدانند.
[بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ] (العنکبوت ۲۹: ۶۳)
بلکه بیشتر مردم اندیشه نمیکنند.
فرزندان عزیزم که خدایِ من مرا و شما را از نمازگزاران قرار دهد و خدای ما این دعا را بپذیرد!
نور دیدگان من که خدای مهربانِ ما ما را از مؤمنین قرار دهد و از این تیرگیها به سوی روشنیها ببرد!
خداوندا! ما را به نسبتِ فرزندی رسول گرامی خود صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم شهره ساختی، نسبت معنوی ما را با حضرتش تقویت نما و ما را به نور حضرت او و به یمن متابعت رضای خود به راه سلامت رهنمون باش و از ظلمتمان برهان و به نورمان برسان.
خداوندا! مرا و فرزندان مرا از جمله اکثریتی که نمیشنوند و نمیفهمند و از چهارپایان گمراهترند قرار مده! این اکثریت مانند چهارپایان جز شکم و لذائذ حیوانی چیزی درک نمیکنند و جز پول که وسیله نیل به این حوائج است، خدایی ندارند. چه آنان که سرمایهپرستند و چون جهنم همه [هَلْ مِنْ مَزيدٍ (ق ۵۰: ۳۰)؛ آيا باز هم هست؟] میزنند و یا آنان که چون زیربنایی و یا اگر عمقیتر نظر کنیم خدایی جز اقتصاد نمیشناسند.
[ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْض..... مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور] (النور ۲۴: ۴۰)
تاريكيهايى است كه بعضى بر روى بعضى قرار گرفته است....و خدا به هر كس نورى نداده باشد او را هيچ نورى نخواهد بود.
حیات حیوانی منزلگاه و یا گذرگاهی از زندگی متکامل انسانی است. این منزل را نیز ضروریات و حوائجی است که بایستی بدان سر و صورت داد، ولی منزل را با مقصد اشتباه کردن و تکامل را در عالم حیوانی متوقف نمودن و از ایمان به ما بعد آن سر باز زدن و گوشِ هوش از ندای پیامبرانِ راهِ حق برتافتن از بدبختی است (منزل یعنی محل نزول و آن جایی است که کاروانهای قدیم در بین راه برای استراحت کردن فرود آمده و دومرتبه کوچ میکردند.)
تو پنداری جهانی غیر ازین نیست
زمین و آسمانی غیر ازین نیست
چو آن کرمی که در سیبی نهان است
زمین و آسمان او همان است
(کشکول شیخ بهائی)
چه میگویم حدیث عالم دل
تو را ای سرنشیب پای در گل
جهان آنِ تو و تو مانده عاجز
ز تو محرومتر کس دیده هرگز
اگر مردی برون آی و سفر کن
هر آنچ آید به پیشت زان گذر کن
میاسا روز و شب اندر مراحل
مشو موقوف همراه و قوافل
(شیخ محمود شبستری، گلشن راز)
[وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ] (النساء ۴: ۱۰۰)
و هر كس [به قصد] مهاجرت در راه خدا و پيامبر او، از خانهاش به درآيد.
مرجع خداست و هجرت به سوی اوست.
فرزندان بسیار عزیزم!
برای کاری مربوط به شرکت سه چهار روزه امروز به تهران آمدم. شب است و در منزل عمو حمید تنها هستم که این نامه را برایتان نوشتم. خدایتان در همه حال نگهدار و یار و مهربان باد.
ساعت یک ربع به یازده.
دوشنبه شب شانزدهم دیماه ۱۳۵۴
پدرتان مرتضی