اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
[... وَاذْكُرُوا اللَّـهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ] (الأنفال ۹: ۴۵)
خدا را بسیار یاد کنید تا رستگار و سعادتمند شوید.
سررشته دولت ای صبا جان به کف آر
وین عمر گرامی به سعادت بگذار
یعنی همه جا با همه کس در همه حال
میدار نهفته چشم دل جانب یار[۱]
و او یار توست. و او یار نخستین و بازپسین توست. و او خداوند یکتاست: [قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ] آخر تو هرچه را دوست داری یا برای نکوئی و زیبائی اوست یا برای احسان و نیکوکاری او و این هردو غیر او را نشاید که خالق همه اوست و هستی همه از اوست. اگر زیبائی را دوست داری زیباآفرین اوست و اگر به مهر مادر دل بستهای مهرافکن در دلهای مادران هم اوست.
میل خلق جمله عالم تا ابد
«گر بدانند و اگرنی» سوی اوست
جز ورا چون دوست نتوان داشتن
دوستی دیگران بر بوی اوست
(غزلی از عطار نیشابوری)
در آنجا که گفت: «اگر بدانند و اگر نی»، اگر بدانی لذت میبری و سعادتمند میشوی، او یار یگانه تو میگردد و همه عالم عکس حسن و پرتو احسان او.
آنچه در چشم جهان بینت نکوست
عکس حسن و پرتو احسان اوست
آنوقت سرخوش و خرم و سرمست به این نغمه ترنم میکنی و با سعدی هم آواز میشوی که:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
و در آن هنگام معنی این آیت را در مییابی که
[... فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّـهِ ...] (البقره ۲: ۱۱۵)
به هرکجا که روی آری روی دوست و رخسار نازنین او [بینی] و یا ربّ این روی نازنین چه خوش است!
به هرچه مینگرم صورت تو میبینم
و زین میان همه در چشم من تو میآئی
(غزلی از عراقی)
صورتگر اصلی همه این صورتها و نقّاش ازلی همه این نقشها اوست و بلکه
هر نقش که بر تخته هستی پیداست
آن صورت آن کس است کاین نقش، آراست
(بابا افضل کاشانی)
آیتِ
[هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ] (آل عمران ۳: ۶)
اوست كسى كه شما را آنگونه كه مىخواهد در رحمها صورتگرى مىكند.
میگوید که اوست که هر آنگونه که بخواهد شما را در ارحام به تصویر میکشد. نه تنها در رحِم مادر که در دامن طبیعت و رهگذر طریقت نیز و به قول حافظ «درمکتب حقائق پیش ادیب عشق»[۲]همچنین.
بر صفحه دل ما رقم ایمان میزند که
[أُولَـٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ] (المجادله ۵۸: ۲۲)
آنان که خداوند در دلهاشان ایمان را نوشته است.
و باز میگوید:
[وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ] (الحجرات ۴۹: ۷)
و لکن خداوندست که ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهاتان آراسته است.
پس اگر به یمن عنایتش درخت ایمان در بوستان دل ما ریشه دواند و شاخ برومندش سر بر آسمان آستان او بساید و همگی خود را به خدا دهیم و خود را از آن او بدانیم که [إِنَّا لِلَّهِ] و در حال بازگشت به او بیابیم که [وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ] و اورا تنها دوست خود بدانیم و بیابیم، آنگاه چون حافظ میگوئیم:
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هرچه بر سر ما می رود ارادت اوست
و اگر این ایمان در دل قوت گیرد که خداوند ما از ما به ما مهربانتر و به خیر و صلاح ما از ما آگاهتر است، آنوقت از صمیم قلب میگوئیم همزبان با حافظ که
بلائی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم
و اگر چنین شد همیشه به خداوند مهربان و رئوف خود، گمان نیکو میبریم که فرمودند «أَحْسِنْ ظَنَّکَ بِرَبِّک: به خدای خویش حسن ظن داشته باش». ما هم بههمان فرموده با استعانت از حضرت او به حضرتش گمان نیکو میبریم و بلائی را که بر آن دختر عزیز و خوبم رسیده بود به خیر او تصور میکنیم که [إِنَّا لِلَّـهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ] (البقره ۲: ۱۵۶)؛ «ما از آنِ خدا هستيم، و به سوى او باز مى گرديم.» و در مقابل صبر دخترم که آن هم هدیه اوست صلوات و رحمت وهدایت میخواهیم بِمَنِّهِ وَ کَرَمِهِ.
و السّلام علیکِ و أُمُکِ و أَبیکِ و أَخیکِ و رَحمَةُ اللهِ و بَرَکَاتُهُ؛
سلام بر تو و بر مادت و پدرت و برادرت و رحمت و برکات خدا نیز بر شما باد
(چون مامی این روزها با جدیت عربی می خواند من هم سلام را به عربی گفتم)
جَدَّکِ مرتضی
از مشهد صبح اول اردیبهشت ۱۳۸۳ مطابق آخر صفر و وفات حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام