اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به مجتبی عزیزم!
خداوندا تو بندهاش ساز! یعنی بندۀ خودت ساز، آخر نه برای بندگی آفریدیاش؟ آنجا که فرمودی:
[وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ] (الذاریات ۵۱ : ۵۶)
و جنّ و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.
اگر به حقیقت بنده او گردی تو را از خواجگی دو جهان عار آید. از حضرت رضا علیهالسلام سئوال نمودند سفله کیست؟ فرمودند:
«مَنْ کانَ لَهُ شَیْءٌ یُلْهیهِ عَنِ اللّهِ» [۱]
یعنی کسی که به چیزی غیر از خداوند سر فرود بیاوردۀ پست و فرومایه است.
خداوندا!
«و اجْعَلْه مِنْ أَحْسَنِ عَبِيدِكَ نَصِيباً عِنْدَكَ وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ فَإِنَّهُ لَا يُنَالُ ذَلِكَ إِلَّا بِفَضْلِك» (مأخوذ از دعای کمیل)[۲] إنک قریبٌ مجیبٌ.
و او را از بهرهمندترين بندگانت نزد خود، و نزديكترينشان در منزلت به تو و مخصوصترينشان در رتبه به پيشگاهت قرار بده، زيرا اين همه به دست نيايد جز به فضل تو. همانا تو به ما نزدیکی و اجابت کنندهای.
شاید قبلاً برایت نوشتهام ولی تکرارش هم نافع خواهد بود حضرت صادق علیهالسلام در مورد حقیقت بندگی فرمودند:
«ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ أَنْ لَا يَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ مِلْكاً...
سه چیز: یکی آنکه آنچه را خدا بدو داده ملک خود نداند که بندگان را ملک نیست.
...وَ لَا يُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِيراً ...
دیگر آن که به کار خود نپردازد (برای نفس خودش تدبیری نکند) و
...وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِيمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ» [۳]
و همه اشتغالش متوجه امر و نهی الهی باشد.
اگر تو دادۀ خدائی را مال خود ندانی، انفاق آن در راهی که خدا بدان دستور داده یعنی صاحب مال بدان فرموده بر تو بسیار آسان میشود؛ همچنانکه تو مال کسی را که نزد تو ست بر حَسَب حوالۀ او آسان میدهی و اگر تدبیر امر خودت را بر خداوندگارت بگذاری و دانی که هرچه به تو میرسد از پروردگار مهربان تو به تو رسد، مصائب دنیا بر تو آسان خواهد شد و اگر همه همّ تو اطاعت امر خداوند باشد، به کارهای خلاف بیهوده نمیپردازی و این سه نشانه حقیقت بندگی است و آغاز مرتبه تقوی است و خداوند نور علم را در دل چنین بندگانی میافکند.
اکنون ساعت یازده و نیم شب جمعه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۳ است و من در هتل هستم و مهمان هم دارم.
مجید جان که تعلیمات سربازی خود را در تهران میگذراند، ساعتی قبل به هتل آمد و فردا صبح زود عازم مشهد است انشاءالله. و من هم فردا میروم مشهد انشاءالله و تو را به خدا میسپارم.
خانم جان هم تهرانند و امروز قم بودهاند و ساعتی پیش به منزل مرحوم دائی جان، به ایشان تلفن کردم.