خانه
معرفی
نامه‌ها
یادداشت‌ها
سخنرانی‌ها
خاطرات
ارسال مطلب
تماس با ما

خواجه مرا می‌خردم

تاریخ: ۱۶ مهر ۱۳۶۵

خواجه مرا می‌خردم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

[قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ * وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ] (الزمر ۳۹: ۵۳ ـ ۵۴)

بگو: ای بندگان من که [با ارتکاب گناه] بر خود زیاده‌روی کردید! از رحمت خدا نومید نشوید، یقیناً خدا همه گناهان را می‌آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است؛ و به سوی پروردگارتان بازگردید و تسلیم [فرمان‌ها و احکام] او شوید، پیش از آنکه شما را عذاب آید آن گاه یاری نشوید.

بنده‌ام بنده ولی بی‌خردم

با همه بی‌خردی خواجه مرا می‌خردم[۱]

هرچه ما در گناه زیاده‌روی و اسراف می‌کنیم باز او ما را به نام [عِبَادِيَ] مخاطب می‌سازد و پیوند را نمی‌گسلد که آن را به یاد ما می‌آورد! روی برنمی‌تابد که روی به ما می‌آورد! و روی‌برتافتن و پشت‌کردن ما را می‌بیند و باز به لطف آوازمان می‌دهد که به سوی پروردگارتان برگردید و خود را در آغوش مهر او افکنید! آخر این راهی که می‌روید به عذاب منتهی می‌شود! برگردید! و تصور نکنید که من رحمت خود را دیگر از شما به سبب اعمالتان دریغ می‌کنم! نه! [لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا]. شما برگردید، انابه کنید، ببینید چگونه همه گناهانتان بخشوده می‌شود! و شرکتان به توحید مبدل می شود! با من از در سلم و صفا درآئید به صلح گرائید و دست از جنگ و ستیز بردارید؛ من کرده‌های شما را ناکرده انگارم! نه تنها پرده بر جرائم اعمالتان کشم که به رحمت خاص خود شما را برکشم که [إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ] (یوسف ۱۲: ۹۸)

ولی

لطفش زهرجا بر زند سر

کشد افتاده را از خاک معبر

نهد بر فرق او از نور افسر

برد جائی که نتوان کرد باور

(ابوالقاسم الهی)

ساعت نزدیک هشت صبح است. دیشب آمده‌ام و فردا عصر برمی‌گردم و امشب خانم جان را ان‌شاءالله خواهم دید. حال همه بحمدالله خوبست. آقای مهندس وجدانی در مراجعت خیلی ابراز تشکر می‌کردند مخصوصاً از عبدی جان (آقای مهندس خزانه‌داری) سلامت همه را خواهانم و سلامشان می‌رسانم.

[وَاللَّـهُ يَدْعُو إِلَىٰ دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ] (یونس ۱۰: ۲۵)

و خدا [مردم را] به سرای سلامت و امنیت [که بهشتِ است] دعوت می‌کند و هر که را بخواهد به راهی راست هدایت می‌نماید.

[إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ] (هود ۱۱: ۷۵)

به راستی که ابراهیم بسیار بردبار و دلسوز و روی آورنده [به سوی خدا] بود.

[قُلْ إِنَّني هَداني رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ ديناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكينَ * قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَٰلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ * قُلْ أَغَيْرَ اللَّـهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ] (انعام ۶: ۱۶۱ ـ ۱۶۴)

بگو: یقیناً پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرد، به دینی پایدار و استوار، دین ابراهیم یکتاپرست حق‌گرا، و او از مشرکان نبود. بگو: مسلماً نماز و عبادتم و زندگی‌کردن و مرگم برای خدا پروردگار جهانیان است. او را شریکی نیست، و به این [یگانه پرستی] مأمورم، و نخستین کسی هستم که [در این آیین] تسلیم اویم. بگو: آیا جز خدا پروردگاری بجویم در حالی که او پروردگار هر چیزی است؟!

تلفن زنگ زد؛ آمده‌اند دنبال من که به شرکت بروم. امروز مجمع شیرین خراسان است.

به خدایت می‌سپارم.

پدرت مرتضی

16 مهرماه 1365

پانویس

  1. ^

    در دفتر چهارم مثنوی معنوی می‌خوانیم:

    بنده‌ام بنده، ولی بی‌خردم

    خواجه با بی‌خردی می‌خردم

    خواجه‌ام دید و پسندید و خرید

    بود واقف به همه نیک و بدم

    نظرات
    ارسال نظر
    درحال ارسال نظر ...