خانه
معرفی
نامه‌ها
یادداشت‌ها
سخنرانی‌ها
خاطرات
ارسال مطلب
تماس با ما

در خم چوگان عشق

تاریخ: ۱ شهریور ۱۳۸۱

در خم چوگان عشق

بسم الله الرحمن الرحیم

ساعت دو و هفده دقیقه صبح یکم شهریور در cip فرودگاه مهرآباد، بدرقه مجید جان و خانواده:

گوی شو می‌گَرْد بر پهلوی صدق

غلط غلطان در خم چوگان عشق

(مولانا، دفتر چهارم مثنوی معنوی)

مشو چون گوی سرگردان، فکن خود را در این میدان

رساند خود تو را چوگان، به جولانگاه یزدانی

(فخر الدین عراقی)

[وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ] (المائده ۵: ۲۳)

و اگر مؤمنيد، به خدا توكّل كنيد.

آمد به گوشم هر زمان آواز خضر از هر مکان

کایزد تعالی را بخوان در قعر قاع مرتهب

(سنائی غزنوی)

همایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی

دریغ آن سایه همت که بر نااهل افکندی

(حافظ)

فضل تو چیست، بنگر، بر ترسا؟

از سر هوس برون کن و سودا را

تو مؤمنی گرفته محمد را

او کافر است گرفته مسیحا را

ایشان پیمبران و رفیقانند

چون دشمنی تو بیهده ترسا را؟

(ناصر خسرو)

گوسپند از برای چوپان نیست

بلکه چوپان برای خدمت اوست

(گلستان سعدی)

[يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ] (آل عمران ۳: ۷۴)

رحمت خود را به هر كس كه بخواهد مخصوص مى‌گرداند.

داد حق را قابلیّت شرط نیست

بلکه شرط قابلیّت دادِ اوست

(شیخ محمود شبستری)


    نظرات
    ارسال نظر
    درحال ارسال نظر ...