اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
(حافظ)
کرمش نامتناهی نعمش بیپایان
هیچ خواهنده از این در نرود بیمقصود
(سعدی)
فرزند عزیزم مجتبی!
راستی نیکو خداوندی داریم. آنکه او را دارد چه کم دارد و آنکه او را ندارد چه دارد؟ سحرگاه دوازدهم دیماه و یا دوم ژانویه است چنانگه از مارک نامه حدس زدی در هتل هما هستیم و مامی هم خوابند. جمعه گذشته آمدهایم و فردا چهارشنبه است؛ انشاءالله پنجشنبه مراجعت میکنیم. روزی آمدیم و روزی میرویم؛
«مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِي الْيَوْمِ وَ أَسْرَعَ الْأَيَّامَ فِي الشَّهْرِ وَ أَسْرَعَ الشُّهُورَ فِي السَّنَةِ وَ أَسْرَعَ السِّنِينَ فِي الْعُمُر»
فرمایش حضرت علی علیهالسلام است[۱]: چه ساعات روز زود میگذرند! و چه ایام سال میشتابند! و چه زود سالهای عمر به آخر میرسند!
ذخیرهای بنه از رنگ و بوی فصل بهار
که میرسند ز پی رهزنان بهمن و دی
(حافظ)
بار خدایا و مهربان خداوندا!
فرزند ما را از مُضِلَّاتِ الْفِتَن[۲] حفظ کن و ساعات و ایام عمر او را به ذکر خود و به ادای وظائف بندگی خود معمور دار! إنّک قریبٌ مجیبٌ.
ساعت ۷ و ۴۵ دقیقه بعدازظهر چهارشنبه دوازدهم دیماه ۱۳۶۳ است. در هتل با مامی هستیم و ساعتی قبل تبسم تلفن کرد که معدلم ۱۹ و ۷۵ صدم شده است. الحمدلله.
گر بر تن من زبان شود هر موئی
یک شکر وی از هزار نتوانم کرد
(ابوسعید ابوالخیر)
نمیدانم کارهای تو به کجا رسیده است؛ ولی یقین دارم (کلمه یقین را روی عادت به کار بردم و مرا این حدّ نیست) که کارسازْ خود کار تو را خواهد ساخت، به خیر و خوشی.
[وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا] (مریم ۱۹: ۴)
و پروردگارا! هیچگاه درباره دعا به پیشگاهت محروم و بیبهره نبودم.
تو بر یاد او مداومت ده و بر طاعت او استوار باش و سعی خود به امید رحمت او بنما یعنی
تو بندگی کن کو بندهپرور آید.[۳]
اگر وارد دانشگاه مجدداً شدی اطلاع بده تا مجدداً امکان ارسال ارز تحصیلی برای تو را بررسی کنیم.
به خدایت میسپارم.
پدرت