اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
[يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ] (البقره ۲: ۱۸۳)
این آیه ۱۸۳ سوره بقره است و سرآغاز پنج آیهای است که در آنها خداوند از تکلیف روزه و وجوب آن در ماه مبارک رمضان و شرائط آن سخن میکند و ما امشب فقط در مورد همین آیه آغازین بحث میکنیم؛ باشد که برای خودم و دوستان تذکری باشد که قدر ماه آینده و روزه آن را بیشتر بدانیم و خداوند را بر این تشریع بیشتر سپاسگزار باشیم.
نخست ترجمه آیه: خداوند متعال میفرمایند:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید بر شما روزه واجب شده همانطور که بر آنان که قبل از شما بودند، واجب شده بود شاید شما تقوی پیدا کنید.»
وه! چه آیه مبارکی که از ایمان آوردن ما آغاز میکند و از تکلیف ما به روزه سخن میگوید و آن را وسیله وصول به تقوی میگیرد و اما تقوی ما را به کجا میرساند؛ به آنجا که [إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ] (التوبه ۹: ۴)؛ به تحقیق خداوند تقوی پیشگان را دوست دارد. یعنی سرانجام محبوب حضرت او میشوید و چه سرانجامی بهتر و برتر ازین؟
باز بر سر آیه برمیگردیم و در آن دقت بیشتری میکنیم و از حضرتش برای فهم کلام گرانقدرش یاری میجوئیم: میبینیم که آن خداوندگار یگانه و عزیز چگونه از روی کمال لطف و عنایت و کرم وربزرگواری این ذرههای حقیر را مورد توجه و خطاب قرار میدهد. آخر نگوئی حضرت عزّت او کجا و ما کجا؟! آخر ما کهایم؟ به ظاهر جنبندۀ کوچکی که مدت بسیار کوتاهی در گوشه این زمین پهناور پیداشده و پنهان میشویم. زمین چیست؟ ستاره کوچکی در بین این میلیاردها ستارگان ریز و درشت در جهانی که پایانش را نمیدانیم. واقعا چقدر کوچک و حقیریم و بیمقدار! و با این همه حقارت، حضرتش را نگر که با چه لطفی مورد خطابمان قرار میدهد و به روزهمان میفرماید.
اول با نوای [يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا] مینوازدمان تا تکلیف روزه بعدی را بر ما آسان کند.
حضرت جعفر بن محمد الصادق، امام بزرگوارمان که بر او درود وسلام باد میفرمایند:
«لَذَّةُ مَا فِي النِّدَاءِ أَزَالَتْ تَعَبَ الْعِبَادَةِ وَ الْعَنَاءِ» [۱]
واقعا چه سرورانی داریم با چه معرفت و شهودی میگویند: «لذتی که در همین ندای الهی و خطاب خداوندگاری هست، خستگی و رنج هر عبادتی را برطرف و زائل میکند.» از این جهت تکلیفهای حضرت خداوندی او همه تشریف است. یعنی شرف بخشیدن و خلعت دادن و از این رو آن روشندلان سعادتمندی که قدر این تشریف به ظاهر تکلیف را میدانستند، روزی را که به سن بلوغ و حدّ تکلیف میرسیدند برای خود عید میدانستند و جشن میگرفتند.
پس روزه تکلیف نیست و تشریف است آن هم چه شرفی که به تقوی منتهی میشود و تقوی به دوستی خداوند متعال.
یکبار دیگر بر سر آیۀ نخستین میرویم و گفتیم که از ایمان شروع میکند و روزه را برای این ایمان آوردندگان وسیله رسیدن به تقوی میخواند. اما با توجه به آیات قرآنی و سخنان رسول اکرم و اولیاء الهی میدانیم که ایمان را درجاتی است و تقوی را نیز درجاتی. پس باید روزه را هم ناچار درجاتی باشد که چنین هم هست. بدین شرح:
اولاً ایمان را درجاتی است چون خداوند در قرآن کریم ایمان آورندگان را مورد خطاب قرار میدهد و به آنان میفرماید: ایمان بیاورید. یعنی به هیچ درجه از ایمان قانع نشوید و باز ایمانی بیاورید برتر از آن. متن آیه چنین است که [يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا] (النساء ۴: ۱۳۶) یعنی ای کسانی که ایمان آوردهاید! ایمان بیاورید.
و یکی از درجات عالی آن را چنین توصیف میکند:
[إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ] (الانفال ۸: ۲)
یعنی مؤمنان تنها کسانی هستند که هرگاه یاد خدا شود، دلهاشان میلرزد و چون آیات الهی بر آنان خوانده شود ایمانشان زیادتر میشود و فقط بر پروردگارشان تکیه و توکل میکنند.
اما تقوی را هم خود مراتبی است چون خداوند متعال میفرمایند:
[يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ] (آل عمران ۳: ۱۰۲)
که ترجمه آن اینست: «ای کسانی که ایمان آوردهاید در مقابل خداوند تقواپیشه باشید. اما حق تقوی را ادا کنید» و یکی از ائمه هدی علیهمالسّلام در مورد حق تقاته میفرمایند:
«أَنْ يُطَاعَ فَلَا يُعْصَى وَ يُذْكَرَ فَلَا يُنْسَى وَ يُشْكَرَ فَلَا يُكْفَر» [۲]
یعنی این که فرمانبری شود و نافرمانی نگردد و یاد شود و فراموش نگردد. و سپاسگزاری شود و مورد کفران قرار نگیرد. یعنی در چنین صورتی تقوای واقعی و حقیقی خواهید داشت که پیوسته یاد حضرتش باشید و یک لحظه از یاد او غافل نباشید و همه نعمتهای بیپایان او را سپاسگزار باشید و در مقابل هیچکدام ناسپاسی نکنید و همیشه در فرمانبری حضرتش باشید و لحظهای از فرمان خارج نشوید.
وقتی یکی از اصحاب حضرت علی علیهالسلام درخواست کرد متقین را برای من توصیف فرمائید؛ حضرتش که حال او را میدانستند به وصف کوتاهی اکتفا کردند, ولی او قانع نشد و اصرار کرد و حضرتش در کلام مفصلی این بار به توصیف متقین میپردازند و درپایان کلام حضرتش آن صحابی شریف که همام نام داشت نالهای کرد و جان به جان آفرین تسلیم نمود. و حضرت فرمودند آری مواعظ بالغه به اهلش چنین اثر میکند و من از اول برای همین نخواستم به تفصیل سخن گویم. و تفصیل این فرمایش حضرت همان خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه است که دوستان میتوانند مراجعه فرمایند.
گفتیم که روزه که وسیله وصول از ایمان به تقوی است ناچار آن را هم چون ایمان و تقوی درجاتی است که دست از خوردن و آشامیدن شستن از طلوع فجر آفتاب تا مغرب آن، آغاز آن است ولی روزه هم تنها در بستنِ دهان به روی خوردنی و آشامیدنی و رعایت یکی دو واجب دیگر بسنده نمیشود و در درجات بعدی آن، همه اعضاء و جوارح ما روزهای دارند و بالاتر از آنها فکر ما و دل ما را نیز روزهایست و حضرت علی بن الحسین علیهماالسلام در دعای دخول ماه رمضان خود در صحیفه گرانقدر سجادیه پس از حمد خداوند متعال و درود بر رسول گرامی و آل او مسئلت میکنند که ایشان و سایر مؤمنان را در ماه رمضان در انجام این امور کمک فرماید که متن آن چنین است:
«وَ أَعِنَّا عَلَى صِيَامِهِ بِكَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِيكَ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِيهِ بِمَا يُرْضِيكَ
و ما را به روزه داشتن يارى ده: آن سان كه اعضاى بدن خويش از معاصى تو بازداريم و در آنچه سبب خشنودى توست به كار داريم.
حَتَّى لَا نُصْغِيَ بِأَسْمَاعِنَا إِلَى لَغْوٍ، وَ لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَى لَهْوٍ وَ حَتَّى لَا نَبْسُطَ أَيْدِيَنَا إِلَى مَحْظُورٍ، وَ لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَى مَحْجُورٍ، وَ حَتَّى لَا تَعِيَ بُطُونُنَا إِلَّا مَا أَحْلَلْتَ، وَ لَا تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ، وَ لَا نَتَكَلَّفَ إِلَّا مَا يُدْنِي مِنْ ثَوَابِكَ، وَ لَا نَتَعَاطَى إِلَّا الَّذِي يَقِي مِنْ عِقَابِكَ، ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِكَ كُلَّهُ مِنْ رِئَاءِ الْمُرَاءِينَ، وَ سُمْعَةِ الْمُسْمِعِينَ، لَا نُشْرِكُ فِيهِ أَحَداً دُونَكَ، وَ لَا نَبْتَغِي فِيهِ مُرَاداً سِوَاكَ.»
که ترجمه متن یاد شده چنین است:
تا این که با گوش های خودبه هیچ سخن لغوی گوش ندهیم و با چشمهایمان بدیدن هر امر بیهودهای نشتابیم. و تا این که دستهای خود را به سوی هیچ معصیتی دراز نکنیم و گامهای ما به سوی کار حرامی پیش نرود.
و تا این که شکمهای ما جز به آنچه حلال فرمودی پر نشود و زبانهای ما جز آنچه را فرمودهای نگوید و برخود جز رنج آنچه ما را به ثواب تو نزدیک میکند هموار نکنیم و جز آنچه که ما را از عقاب تو حفظ میکند به جا نیاوریم.
و آنگاه حضرت از روزه اعضا و جوارح بالاتر میروند و به روزه دل که همان اخلاص نیت است میپردازند و میفرمایند:
و سپس خالص کن همه آن اعمال را از آنچه چون ریای ریاکاران است و یا چون دیگرانی در عبادات الهی حسن شهرت خود را نیز در نظر داریم (یعنی دل جز اندیشه الهی نداشته باشد و افکار ناپسند و شرکتآمیز به دل خطور نکند).
و سخن حضرت علی علیهالسّلام نیز در آنجا که علل شرایع را بیان میفرمایند اینست:
«فَرَضَ اللَّهُ ...الصِّيَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ» روزه را برای آزمایش اخلاص خلق واجب کرده است (نهج البلاغه کلمات قصار شماره ۲۵۲).
شیخ عطار، عارف و شاعر نامدار ما که خدایش رحمت کناد در یک قصیده با الهام از سخنان اولیاء الهی به تفصیل به بیان شرائط روزه پرداخته که اینست:
ای دوست ماه روزه رسید و تو خفتهای
آخر ز خواب غفلت دیرینه سر برآر
سالی دراز بودهای اندر هوای نفس
ماهی خدای را شو و دست از هوی بدار
پنداشتی که چون نخوری, روزه تو آنست؟
بسیار چیز هست جز این, شرط روزهدار
اول نگاه دار نظر تا رخ چو گل
در چشم تو نیفکند از عشق خویش خار
دیگر ببند گوش ز هر ناشنیدنی
کز گفتگوی هرزه شود عقل تار و مار
دیگر زبان خویش که جای ثنای اوست
از غیبت و دروغ فروبند استوار
دیگر به وقت روزه گشادن مخور حرام
زیرا که خون خوری تو از آن بِهْ هزار بار
دیگر به فکر آینه دل چنان بکن
کز غیر ذکر حق ننشیند بر او غبار
هر عضو را بدان که به تحقیق روزه ایست
تا روزۀ تو روزه بود نزد کردگار
اینست شرط روزه اگر مرد روزهای
گرچه ز روی عقل یکی گفتم از هزار
البته اشعار عطار با همه استحکام و زیبائی به دقت و شمول و علو مرتبه سخنان حضرت سجاد علیه السلام نمیرسد و نمیتواند هم برسد. در سخن عطار در مورد حفظ زبان به هنگام روزه از غیبت و دروغ نام برده شد که هر دو از گناهان کبیره است که همیشه باید از آن اجتناب نمود. در مورد غیبت خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
[وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً] (الحجرات ۴۹: ۱۲)
یعنی یکدیگر را غیبت نکنید آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت مرده برادر خود را بخورد؟ مقصود آن است که روح غیبت شما همان خوردن گوشت مرده برادرتان میباشد. و در مورد دروغ میفرماید:
[إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ] (النحل ۱۶: ۱۰۵)
یعنی فقط کسانی دروغ میگویند که ایمان ندارند و حضرت علی علیهالسلام نیز میفرمایند:
«أَمَا وَ شَرُّ الْقَوْلِ الْكَذِب» یعنی بدترین سخن همان دروغ است (در خطبه ۸۴ نهج البلاغه در ذکر عمرو عاص).
همین عطار در جای دیگر در مورد روزه دل میگوید: «روزه حفظ دل است از خطرات» و مقصود از خطرات یعنی آنچه به دل خطور میکند و مقصودش این است که دلت را از خواطر نابجا و اندیشههای نادرست حفظ کنی وجز اندیشه الهی نداشته باشی و حافظ نیز در این مورد، از حال خودش چنین یاد میکند:
پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
و مولوی میگوید:
ای برادر تو همه اندیشهای
مابقی تو استخوان و ریشهای
گر بود اندیشهات گل گلشنی
ور بود خاری تو هیمه گلخنی
و در پایان سخن خود را با این فرموده الهی در اواخر سوره انعام ختم میکنم که حضرت حق به رسول گرامی خود میفرماید که تو از اعمال و احوال خود برای این مردم اینگونه بیان کن و بگو:
[قُلْ إِنَّ صَلاتي وَ نُسُكي وَ مَحْيايَ وَ مَماتي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ * لا شَريكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمينَ] (الانعام ۶: ۱۶۲ ـ ۱۶۳)
بگو به تحقیق نماز من، عبادات من و سراسر زندگی من و مرگ من همه برای الله رب العالمین است، بدون کوچکترین شریکی یعنی با اخلاص کامل و من به همین امر فقط مأمورم و سر همه مسلمین در این امر هستم و صلی الله علیه وآله.