خانه
معرفی
نامه‌ها
یادداشت‌ها
سخنرانی‌ها
خاطرات
ارسال مطلب
تماس با ما

سلامی چو بوی خوش آشنایی

سلامی چو بوی خوش آشنایی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

مجید جان سلام!

سلامی چو بوی خوش آشنائی

بر آن مردم دیدۀ روشنائی

(حافظ)

خداوندا!

در روز ألست بلی گفتیم

امروز به بستر لا خفتیم

(شیخ بهائی، مثنوی «شیر و شکر»)

خداوندا!

از ظلمت خود رهائیم ده

با نور خود آشنائیم ده

(نظامی گنجوی، آغاز لیلی و مجنون)

تا چون برادران یوسف یکباره بگوئیم:

[أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ] (یوسف ۱۲: ۹۰)

شگفتا! آیا تو خود یوسفی؟!

او یار نخستین تو و بازپسین است.

[هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصيرُ] (الحج ۲۲: ۷۸)

او مولاى شماست؛ چه نيكو مولايى و چه نيكو ياورى.

ساعت نزدیک یک بعد از نیمه شب، شب دوشنبه ۲۷ اسفند ماه است عازم فرودگاه هستم تا توسط مسافری إن‌شاء‌الله برگه‌های واکسیناسیون را بفرستم؛ این هم از برکات سفر بیت الله.

[إِلَى اللَّـهِ الْمَصِيرُ] (آل عمران ۳: ۲۸)؛ بازگشت همه به سوی خدا است.

حج چه باشد ز خود سفر کردن

به کجا؟ جانب نهایت کار [۱]

(عطار)

پدرت مرتضی

پانویس

  1. ^در مجموعه قصاید عطار مصرع دوم این بیت به صورت «بکجا؟ جانب هدایتگار» ثبت شده است.
    نظرات
    ارسال نظر
    درحال ارسال نظر ...