اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَ مَا أَنَا يَا سَيِّدِي وَ مَا خَطَرِي
من چیستم؟ ای آقای من! و قدر و ارزشم چیست؟
در این جهان بزرگ با میلیاردها ستارۀ کوچک و بزرگش، در گوشۀ یک ستارۀ کوچکش، جنبده کوچکی!
در امتداد این زمان سر و ته ناپیدا، مدت کوتاهی زیست میکنم!
چقدر حقیر! چقدر ناتوان و فقیر!!
هَبْنِي لِفَضْلِكَ سَيِّدِي تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِكَ جَلِّلْنِي بِسِتْرِكَ وَ اعْفُ عَنْ تَوْبِيخِي بِكَرَمِ وَجْهِك»
ای آقای من! مرا به فضل خويش ببخش؛ با عفو خود بر من نيكی كن و منت گذار؛ مرا به پوشش خود بپوشان و به كرم ذاتت از سرزنش كردن من درگذر.
(فقراتی از دعای ابوحمزه ثمالی یعنی دعای سحر حضرت سجاد علی بن الحسین علیهماالسلام والصلوة).
ولی لطفش ز هر جا برزند سر
کشد افتاده را از خاک معبر
نهد بر فرق او از نور افسر
برد جائی که نتوان کرد باور
به اینجا ره نیابی ای ستمگر
به زور و زر نگردد این میسر
اگر ممکن بدی رفتی سکندر
فقیران را برد الله اکبر
(از مرحوم پدر)
کمال لطف و عنایت و کرم و بزرگواری را نگر که آن یگانه عزیز را با این ذره حقیر چه عنایت است که او را به شرف تکلیف مشرف میسازد و طرف خطاب خود قرار میدهد. و از جمله با چه لطفی میگوید:
[يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ] (البقره ۲: ۱۸۳)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد كه پرهيزگارى كنيد.
و جای دیگر میگوید: [إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ] (التوبه ۹: ۴) مؤمنین را مخاطب ساخته ندا میزند که من روزه را از آنْ بر شما مقرر داشتم تا متقی شوید و من متقین را دوست دارم. او میخواهد ما را دوست داشته باشد و با خود بحکم [يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ] (المائده ۵: ۵۴)[۱] محبت اولیه او باعث این ندا و خواندن به روزه و تقوی شده و مزید محبت را در پی داشته است. آنان که به صفای دل و به گوش راز نیوش خود این ندا را میشنوند چون امام بحق ناطق جعفربنمحمد الصادق علیهوعلیآبائهالسلاموالصلوة می فرماید: «لَذَّةُ مَا فِي النِّدَاءِ أَزَالَتْ تَعَبَ الْعِبَادَةِ وَ الْعَنَاءِ»[۲]؛ لذتی که در این خطاب خداوندیِ [يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا] هست رنج هر عبادت و زحمتی را برطرف میکند.
خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد
سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی
(حافظ)
مجتبی عزیزم!
همانطور که تلفنی صحبت کردیم من از جمعه شب گذشته تهران آمدم و الآن سهشنبه شب است و من در اتاق هتل تنها هستم که این نامه را مینویسم. دیشب مامی از مشهد تلفن کرد که نامهای رسیده که جهت ارز نیم سال دوم ۶۱ تو به معاونت دانشجوئی وزارت علوم و نزد کارشناس مربوطه مراجعه کنم تا حضوراً تصمیمگیری شود و من قصد دارم فردا صبح حدود ساعت ۵ جهت گرفتن نوبت بروم و نتیجه را انشاءالله در دنبال همین نامه بعداً برایت مینویسم؛ فعلاً نامه را به همین جا نیمه تمام میگذارم.
فرزند نازنینم که خدایش به بندگی خویش سرافراز فرماید!
امروز صبح به معاونت دانشجوئی وزارت علوم مراجعه کردم و کارشناس مربوطه پرونده تو را خواست و بدون آن که از من سئوالی کند، نوشت کارنامه ارزی کامل ششماهه دوم سال ۶۱ تو را صادر کنند که در سری آینده در روزنامه اعلام نمایند و ظاهراً سه ماهه اول سال جاری را هم بعد، بدون اشکال خواهند داد و چون تابع ششماهه دوم سال ۶۱ است تا بعد خداوند چه خواهد.
ساعت ۱۱ شب است فردا پنجشنبه نهم تیر بعدازظهر عازم مشهد خواهم بود. تو را به خداوندی میسپارم از همه به حال تو آگاهتر است و از همه تواناتر بر هرچیز و از همه مهربانتر.
پدرت مرتضی
۸ تیرماه ۱۳۶۲