بسم الله الرحمن الرحیم
از قصیده اول دیوان عطار:
گویند پشه بر لب دریا نشسته بود
در فکر سرفکنده به صد عجز و صد عنا
گفتند چیست حاجتت ای پشهٔ ضعیف
گفت آنکه آب اینهمه دریا بود مرا
گفتند حوصله چو نداری مگوی این
گفتا به ناامیدی ازو چون دهم رضا
منگر به ناتوانی شخص ضعیف من
بنگر که این طلب ز کجا خاست و این هوا
عقلم هزار بار به روزی کند خموش
عشقم خموش مینکند یک نفس رها