خانه
معرفی
نامه‌ها
یادداشت‌ها
سخنرانی‌ها
خاطرات
ارسال مطلب
تماس با ما

عشق شوری در نهاد ما نهاد

تاریخ: ۲۳ اسفند ۱۳۵۶

عشق شوری در نهاد ما نهاد

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

عشق، شوری در نهاد ما نهاد

جان ما در بوتهٔ سودا نهاد

گفتگویی در زبان ما فکند

جستجویی در درون ما نهاد

(فخرالدین عراقی)

[وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون‌] (الذریات ۵۱ : ۵۶)

و جنّ و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.

[اللَّهُ يَجْتَبي‌ إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ يُنيبُ ] (الشوری ۴۲ : ۱۳ )

دين را برپا داريد و در آن تفرقه‌اندازى مكنيد

که می عشق را توئی ساقی

[کأسُه شمسُ وجهِک الباقی] [۱]

(ترجیع‌بندی بسیار زیبا از جامی)

[وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصير] (آل عمران ۳ : ۲۸)

و بازگشتِ [همه‌] به سوى خداست.

هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی

برسد وصال دولت بکند خدا خدایی

(مولانا)

فرزندم مصطفی!

سلام

سه سطر بالا را چند شب قبل نوشتم و اینک سر ساعت هشت و نیم بعدازظهر پنج شنبه ۱۹ اسفند است .دو مرتبه نامه را برداشتم و امیدوارم سخن نافعی بر قلبم روان گردد. دیروز کارتی از تو و امروز کارت و نامه‌ای از مجتبی جان رسیده است. خوشحال شدیم. متشکرم.

[قُلْ لَوْ كانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَما يَقُولُونَ إِذاً لاَبْتَغَوْا إِلى‌...] (الاسراء ۱۷ : ۴۲ )

بگو: «اگر -چنانكه مى‌گويند- با او خدايانى [ديگر] بود، در آن صورت حتماً در صدد جستن راهى به سوى...

[تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً]  (الاسراء ۱۷ : ۴۴)

آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست او را تسبيح مى‌گويند، و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش، تسبيح او مى‌گويد، ولى شما تسبيح آنها را درنمى‌يابيد. به راستى كه او همواره بردبار [و] آمرزنده است.

نطق خاک و نطق آب و نطق گِل

هست محسوس حواس اهل دل

(مولوی)

مطرب عشق می‌نوازد ساز

عاشقی کو؟ که بشنود آواز

همه عالم صدای نغمه اوست

که شنید این چنین صدای دراز؟

راز او از جهان برون افتاد

خود صدا کی نگاه دارد راز؟

سر او از زبان هر ذره

هم تو بشنو، که من نیم غماز

(فخرالدین عراقی)

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

(حافظ)

[وَ جَعَلْنا عَلى‌ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ في‌ آذانِهِمْ وَقْرا] (الانعام ۶ : ۲۵)

و[لى‌] ما بر دلهايشان پرده‌ها افكنده‌ايم تا آن را نفهمند، و در گوشهايشان سنگينى [قرار داده‌ايم‌].

نامه که به اینجا رسید زنگ تلفن آنرا قطع کرد. از اصفهان آقای مهندس صفری و خانمشان بودند. آقای مهندس عازم آمریکا بودند و می‌گفتند کاری برای شما داریم یا نه؟ یک ماهه آمریکا می آیند و خانمشان گردش عید را در شیروان خواهند بود. ما هم می‌بینیمشان ان‌شاءالله .

سخن در آن شب با إن‌شاءالله به پایان رسید و در آن شب او نخواسته بود که بیش از آن نوشته شود.کاش راست می‌توانستم بگویم.

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست

که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست

(حافظ)

آری! آرزو می‌کندم از تو چه پنهان دارم؟! [۲]

اکنون ساعت ده و نیم شب چهارشنبه (چهارشنبه سوری) است و امروز ۲۳ اسفند بود. در هتل مرمر تهران هستم؛ پریروز آمده‌ام و قصد دارم پس فردا بروم. عصر دوری زدم. خاله جان شما، پسر خاله جان، همایون، عمو حمید شما، مادر جان که در تهران منزل عمو هستند، همه را دیدم و همه از شما و مجتبی پرسیدند. عمو حمید با خانمشان و بچه به قصد یک ساله عازم آلمان هستند و مجدداً آدرس و شماره شما را از من گرفتند. مامی در مشهد به من گفتند شبها را در هتل فقط برای شما چیز بنویسم و کار دیگری نکنم؛ تا حالا که موفق نبودم. فعلا این نامه را تمام کنم، فردا اگر توفیقی بود شب برای نامه مجتبی که آخرین نامه‌اش را موقع حرکت از مشهد دریافت کردیم و خوشحال شدیم.

ارادت ما تابع علم و باور ماست و وقتی سر ارادت می‌نهیم که فرمان علم و باور ما چنین باشد و آن علمی که چنین باوری دهد به فرمایش حضرت صادق علیه السلام:

«الْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاء فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فی نَفْسِكَ حَقِيقَةَ الْعُبُودِيَّة» [۳]

علم نورى است كه  خداوند تبارك و تعالى در دل هر کس که بخواهد می‌افکند. پس اگر علم ميخواهى، بايد در اوّلين مرحله در نزد خودت حقيقت عبوديّت را بطلبى.

[اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ] (البقره ۲: ۲۵۷)

خداوند سرور كسانى است كه ايمان آورده‌اند. آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مى‌برد.

آری این کسانی‌که ایمان آورده‌اند خدا ولیشان می‌باشد که آنها را از ظلمات به نور بیرون می‌برد و گرنه که را یارای ایمان آوردن است؟ که ایمان را خود او در دلها می‌نویسد:

[أُولئِكَ كَتَبَ في‌ قُلُوبِهِمُ الْإيمانَ] (المجادله ۵۸ : ۲۲)

در دل اينهاست كه [خدا] ايمان را نوشته

[وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ] (الزمر ۳۹ : ۲۳)

و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست.

«أَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقَابِكَ وَ أَعُوذُ بِرِضَاكَ مِنْ سَخَطِكَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْك‌» [۴]

خدایا پناه می‌برم از عقابت به بخششت و پناه می‌برم از خشم تو به رحمتت پناه می‌برماز خودت به خودت.

ببخش اگر نامه به ظاهر پریشان است. به خدا می‌سپارمت.

مرتضی

۲۳ اسفند ۱۳۵۶

پانویس

  1. ^جام این شراب خورشیدِ چهرۀ جاودان توست.
  2. ^

    شعری از حافظ که به صورت کامل چنین است:

    آرزو می‌کندم از تو چه پنهان دارم

    شیشه باده و کنجی و رخ زیبایی

  3. ^شهید ثانی، منیةالمرید، ص ۱۴۹.
  4. ^دعای پس از نماز نیمه شعبان از امام صادق علیه السلام، کافی، ج ۳، ۴۶۹.
    نظرات
    ارسال نظر
    درحال ارسال نظر ...