اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
بیچاره قایقک!
در پهنۀ این دریای بیکران بر سینه این امواج خروشان تو ای درمانده ناتوان چه میکنی و که را میخوانی:
[أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَليلاً ما تَذَكَّرُونَ * أَمَّنْ يَهْديكُمْ في ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَنْ يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ تَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ] (النمل ۲۷: ۶۲-۶۳)
يا [كيست] آن كس كه درمانده را -چون وى را بخواند- اجابت مىكند، و گرفتارى را برطرف مىگرداند، و شما را جانشينان اين زمين قرار مىدهد؟ آيا معبودى با خداست؟ چه كم پند مىپذيريد. يا آن كس كه شما را در تاريكيهاى خشكى و دريا راه مىنمايد و آن كس كه بادها[ىِ بارانزا] را پيشاپيش رحمتش بشارتگر مىفرستد؟ آيا معبودى با خداست؟ خدا برتر [و بزرگتر] است از آنچه [با او] شريك مىگردانند.
آری
موج قهرش یک دمی حمال توست
باد لطفش یک زمانی بال توست
قهر او را ضد لطفش کم شمر
اتحاد هر دو بین اندر اثر
(مولانا، دفتر اول مثنوی معنوی)
[هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيماً] (الاحزاب ۳۳: ۴۳)
اوست كسى كه با فرشتگان خود بر شما درود مىفرستد تا شما را از تاريكيها به سوى روشنايى برآورد، و به مؤمنان همواره مهربان است.
[اللَّهُ وَلِيُ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور] (البقره ۲: ۲۵۷)
خداوند سرور كسانى است كه ايمان آوردهاند. آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مىبرد.
[نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصيرُ] (الانفال ۸: ۴۰)
چه نيكو سرور و چه نيكو ياورى است.
فرزند عزیزم!
گوش کن که حضرت سیدالساجدین و زین العابدین علی بن الحسین علیهالسّلام از خدای خود چگونه یاد میکند:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَدْعُوهُ فِيُجِيبُنِي وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِي
سپاس مخصوص خداوندی است که میخوانمش و پاسخم میدهد، هرچند هرگاه او مرا میخواند در پاسخ کندی میکنم.
...وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي وَ إِنْ كُنْتُ بَخِيلًا حِينَ يَسْتَقْرِضُنِي...
و ستايش خداى را كه چون از او چيزى درخواست كنم به من عطا مىكند و هر چند هنگامى كه او از من قرض مىخواهد من بخل مىورزم.
...وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أُنَادِيهِ كُلَّمَا شِئْتُ لِحَاجَتِي وَ أَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّي بِغَيْرِ شَفِيعٍ فَيَقْضِي لِي حَاجَتِي...
ستايش خدايی را كه هرگاه برای حاجتی بخواهم او را ندا كنم و هر زمان بخواهم برای راز و نياز بدون واسطه با او خلوت كنم و او حاجتم را برآورد ...
...الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا أَدْعُو غَيْرَهُ وَ لَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِي دُعَائِي...
ستايش خدایی را است كه او را بخوانم و جز او كسي را نخوانم و اگر هم غير او را بخوانم دعايم به اجابت نرسد.
...وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا أَرْجُو غَيْرَهُ وَ لَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِي...
ستايش از آن خدايی است كه اميدم به او است و جز او به كسی اميد ندارم و اگر به ديگری اميد داشته باشم نااميد گردم.
...وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَكَلَنِي إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِي وَ لَمْ يَكِلْنِي إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِي» [۱]
ستايش خدايی را كه مرا به حضرت خود واگذار نمود و اکرامم کرد و مرا به مردمان واننهاد که خوارم گردانند.
با چنین خدایی هیچ گاه و در هیچ حال احساس تنهایی و بیپناهی نخواهی کرد. تو را به او میسپارم.
پدرت مرتضی
دو بیت شعر از مولوی بود که که بیت اول را با تغییری به مقتضای کلام نوشتم.[۲]