اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
ساعت ۹ صبح جمعه ۲۲ شهریور ماه ۱۳۵۳
[رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً] (الکهف ۱۸: ۱۰) [إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ] (آل عمران ۳: ۸)
پروردگار ما! از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان كه تو خود بخشايشگرى.
هبه بخشش بدون عوض و غرض است و فقط او عزیز وهّاب است چون نیازی به عوض ندارد و بخشش دیگران در حقیقت شایسته نام هبه نیست
[وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً... (الفرقان ۲۵: ۶۳) وَ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ] (الفرقان ۲۵: ۷۴)
و بندگان خداى رحمان كسانىاند كه روى زمين به نرمى گام برمىدارند... و كسانىاند كه مىگويند: «پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشنىِ چشمان [ما] باشد.»
جمعه گذشته از مشهد به اتفاق مامی و مجتبی و مجید به تهران حرکت کردیم و به همین علت هم نامه برای تو که معمولا جمعهها مینوشتیم، یک هفته ننوشتیم واکنون نیز پشت میز کار تو در تهران مشغول نوشتن این نامهام.
حال همه خوب است. از وصول نامه تو خبری از مشهد ندادهاند ولی خبر دادهاند که پولی که برای تو فرستادهام برگشته. نمیدانم چرا وقتی برای تو از بانک ملی مشهد میخواستم وجه بفرستم متصدی مربوطه در کامل بودن نشانی ارسالِ وجه، تردید داشت ولی من به همان نشانی و عین آنچه تو نوشته بودی کتباً حواله کردم و حال این خبر را از مشهد دادهاند. در هر صورت حتماً تحقیق کن و بنویس شاید در این میان اشتباهی روی داده. ولی من یقین دارم که حواله را با آنچه تو نوشته بودی، دقیقا کنترل کردم. از وضعت مفصلاً بنویس.
خداحافظ
پدرت مرتضی الهی