اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«لَا تَكُونُ مُؤْمِناً حَتَّى تَكُونَ خَائِفاً رَاجِياً وَ لَا تَكُونُ خَائِفاً رَاجِياً حَتَّى تَكُونَ عَامِلًا لِمَا تَخَافُ وَ تَرْجُو»[۱]
مؤمن نباشى مگر آنكه بيمناك و اميدوار باشى، و بيمناك و اميدوار نباشى مگر آنكه براى (پرهيز) از آنچه بيم دارى و (رسيدن) بدان چه اميد دارى عمل كنى.
«إِنَّ مَنْ رَجَا شَيْئاً طَلَبَهُ وَ مَنْ خَافَ مِنْ شَيْءٍ هَرَبَ مِنْهُ» [۲]
هر كه به چيزى اميدوار باشد آن را طلب كند و هر كه از چيزى بترسد از آن بگريزد.
سخنی است از حضرت جعفر بن محمد الصادق علیهالسلام که امروز یکشنبه بیست و پنج شوال (نوزدهم آبان) مصادف با سالروز وفات آن حضرت است و دو بیت شعر زیر نیز منسوب به آن حضرت است:
تَعْصِي الْإِلَهَ وَ أَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ
هَذَا لَعَمْرُكَ فِي الْفِعَالِ بَدِيعٌ
لَوْ كَانَ حُبُّكَ صَادِقاً لَأَطَعْتَهُ
إِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ أَحَبَّ مُطِيع
[ترجمه بیت اول:] نافرمانی خدای میکنی در حالی که اظهار محبت او را میکنی!!
[ترجمه بیت دوم:] اگر دوستی تو راست بود فرمانش میبردی چه عاشق فرمانبردار کسی است که او را دوست دارد.
و باز در مصباح الشریعه از آن حضرت مروی است که فرمود:
«نَجْوَى الْعَارِفِينَ تَدُورُ عَلَى ثَلَاثَةِ أُصُولٍ الْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ وَ الْحُبِّ فَالْخَوْفُ فَرْعُ الْعِلْمِ وَ الرَّجَاءُ فَرْعُ الْيَقِينِ وَ الْحُبُّ فَرْعُ الْمَعْرِفَةِ فَدَلِيلُ الْخَوْفِ الْهَرَبُ وَ دَلِيلُ الرَّجَاءِ الطَّلَبُ وَ دَلِيلُ الْحُبِّ إِيْثَارُ الْمَحْبُوبِ عَلَى مَا سِوَاه» [۳]
مكنونات قلب اهل عرفان روى سه اساس قرار مىگيرد: خوف و رجاء و محبت. اما خوف: پس آن اثر و فرع علم است. و اما رجاء: پس آن فرع و نتيجه حصول يقين است. و اما محبت: پس آن در اثر معرفت حاصل مىشود. و علامت خوف: فرار و پرهيز كردن است. و علامت رجاء: طلب و درخواستن کردن است. و علامت محبت: اختيار كردن و برگزيدن محبوب است بر چيزهاى ديگر.
روی جانان طلبی آینه را قابل ساز
ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
(حافظ)
اللهم وفّقه لما تحبّ و ترضى؛ خداوندا بر آنچه دوست داری و راضی هستی او را موفق بدار.
پدرت مرتضی