اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
صبح جمعه اول شهریور و چهارم شعبان است و سر میز صبحانهایم، هفته گذشته قرار گذاشتیم هر هفته جمعه یک نامه برای تو بنویسیم، مامی که مقابل من نشسته و خود او یادآور نوشتن این نامه بود اکنون میگوید من قهرم و من نمینویسم و ...
او از اینکه نامه تو مدتی است نرسیده گلهمند و ناراحت است، قرار بود هر دو هفته یک بار نامهای مخصوص مامی بنویسی و این روش را ترک نکنی، نامه قبلی تو برای مامی ۲۷ تیر ماه نوشته شده و به این ترتیب نامه دومت باید حدود دهم مرداد نوشته میشد و تا به حال میرسید. از این پس نامه مامی را اعم از اینکه جوابش دیرتر یا زودتر برسد مرتب بنویس شاید هم نوشتهای و به علتی غیرعادی تا به حال نرسیده است.
حال ما بحمدلله خوب است و مجتبی هم قرار است پس فردا بعدازظهر به طرف مشهد حرکت کندو هفته گذشته هم نامهای برایت دادم و نوشتم پانصد دلار فرستادهام.کتاب اگر جیزی میخواهی بنویس برایت بفرستیم. از پانسیونت و وضعت بنویس.
دیروز سوم شعبان و تولد حضرت سیدالشهداء حسین بن علی علیهماالسلام بود در دعای عرفهاش میخواندم:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ وَ لَا تُشْقِنِي بِمَعَاصِيك»
اى خدا به من آن مقام ترس و خشيت از جلال و عظمتت را عطا كن كه گويا تو را ميبينم و مرا بتقوى و طاعتت سعادت بخش و بعصيانت شقاوتمند مگردان.
و از سخنان رسول اکرم است (آنطور که مرا یاد است):
«اَعبُدْ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ»[۱]
خدای را چنان پرستش کن که او را میبینی و یا پس اگر او را نمیبینی پس او تو را میبیند.
مرتضی
۱ شهریور ۱۳۵۳