خانه
معرفی
نامه‌ها
یادداشت‌ها
سخنرانی‌ها
خاطرات
ارسال مطلب
تماس با ما

مرغ بی پر و بال

تاریخ: ۳۰ فروردین ۱۳۶۲

مرغ بی پر و بال

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

[قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ] (القصص ۲۸: ۱۶)

گفت: پروردگارا! به خود ستم کردم. آمرزشت را نصیب من فرما. پس خدا او را آمرزید؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.

[فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَكَذَٰلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ] (انبیاء ۲۱: ۸۷ ـ ۸۸)

 پس در تاریکی‌ها ندا داد که معبودی جز تو نیست تو از هر عیب و نقصی منزّهی، همانا من از ستمکارانم. پس ندایش را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم؛ و این گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم.

موسی علی نبینا و علیه‌السّلام مشتی می‌زند و کسی را می‌کشد، ناراحت می‌شود و آن را کاری شیطانی می‌شمارد. بنده است؛ به آقای خود پناه می‌برد؛ ملجأ دیگری نمی‌شناسد و رو به سوی دیگری نمی‌کند. به ربّ خود رجوع می‌کند و از ظلمی که بر خود کرده و از ظلماتی که در باطن خود مشاهده می‌کند به او شکایت می‌برد و حال خود را عرضه می‌کند همین و بس. [رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي]. می‌بخشایدش [فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ] نه این که تنها بسیار آمرزنده است که بسیار مهربان هم هست.

«يا مُبَدِّلَ السَّيِّئات بِأَضعافِها مِنَ الحَسَنات» [۱]

ای برگردانندۀ بدی‌ها به چندين برابر از خوبی‌ها.

سیئاتم بستدند و حسناتم دادند!

(فیض کاشانی)[۲]

یونس علی‌نبیناوعلیه‌السّلام پس از آن که آنچه نباید کرد و خود را در آن ظلمات یافت، آن زمان در خود فرورفت و ندید غیر آن دلبر که دل می‌پرورید! گفت: [لا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ] و آن وقت به ظلم خود که ظلمات روز قیامت است، اقرار کرد و سر به پای دلبر دل برنهاد. ندایش را پاسخ دادند و از غمش نجات بخشیدند و هر که را باورش کند این چنین نجات می‌بخشند.

این اشعار از مرحوم پدر است که وقتی به دنبال گرفتاری‌های سخت فراوان و بر اثر انقلاب درونی و مشاهده آثار رحمت الهی و استجابت دعای خود سروده‌اند و یا به قول خودشان زنگ وجودشان را جنبانیده‌اند تا صدایش اینگونه در‌آمده است:

می‌ندانی پر این مرغ دلم

کی برویانید و حل شد مشکلم؟

آن زمان کز شش جهت تیران پران

بر دل این مرغِ دل می‌شد نهان

دل چو ره از شش جهت بربسته دید

خویش را و پر را بشکسته دید

آن زمان درخود فرورفت و ندید

غیر آن دلبر که دل می‌پرورید

خویش را بی‌خویش و بی‌پر عرضه داد

سر به پای دلبر دل برنهاد

دلبر دل چون که دل را خسته دید

مرغ خود را بی‌پر و بشکسته دید

دست رحمت بر پر و بالش کشید

مرغ دل خود را بر اوجی تازه دید

می‌پرد در اوجِ رحمت، ای حمید

از حضیض فرش تا عرش مجید

تو از خدای خود بخواه که عکس‌العمل تو در مورد هر پیش‌آمدی ـ چه بلا وچه رخا، چه صواب و چه خطا ـ آن طور باشد که مورد رضای او باشد تا تو را به او نزدیک گرداند. به نقل تذکرة الاولیاء از حضرت امام صادق علیه‌السّلام است که هر معصیتی که اول آن خوف بوده و آخر آن ندامت، بنده را به خدای نزدیک گرداند. و هر طاعتی که اول آن امن بود و آخر آن عُجب بنده را از خدای دور گرداند![۳]

ندیدی که گناه آدم او را به توبه کشاند و [إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ] (البقره ۲: ۲۲۲)؛  همانا خدا بسیار توبه‌کنندگان را دوست دارد. و تو آدم زاده‌ای! درِ توبه همی‌زن و راه إنابه همی رو [وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ] (الزمر ۳۹: ۵۴)؛ و به سوی پروردگارتان بازگردید و تسلیم او شوید.

فرزندم و مجتبای عزیزم!

ساعت نزدیک دو بعدازظهر سه‌شنبه سی‌ام فروردین است. ما از پانزدهم فروردین با اتومبیل [به] تهران آمدیم و در همان هتل بودیم. امروز صبح مامی و تبسم با اتومبیل برگشتند و آقای مجاور و خانمشان را با خود [به] مشهد بردند و من چون باز هم کاری پیش آمد، امروز صبح وزارت کار بودم و ظهر به هتل برگشتم و بعدازظهر به مشهد پرواز دارم.

سر راه از خانم جان که منزل مرحوم دائی جان منصور پناه هستند (خدایشان رحمت کند اوائل فروردین مرحوم شدند) دیدن خواهم کرد و به فرودگاه خواهم رفت. إن‌شاءالله.


اگر خوب بنگری تو (و من) در هر حال همان مرغ بی‌پروبال و مضطریم و فقط اوست که دعای مضطرین را اجابت می‌کند. یکشنبه

پانویس


  1. ^دعای دوم صحیفه سجادیه.
  2. ^

    غزل شمارهٔ ۳۳۵ دیوان فیض :

    خــنــک آن روز کــه از عــقــل نــجــاتــم دادنــد

    ســــوی آرامــــگــــه عــــشــــق بـــراتـــم دادنـــد

    عـشـق بـگـرفـت مـرا از مـن و بنشست بجا

    ســیــئــاتــم ســتــدنــد و حــســنــاتــم دادنــد

  3. ^

    عین عبارت عطار چنین است:

    «و گفت: هر آن معصیت، بنده را به حق نزدیک گرداند که اول آن ترس بود و آخر آن عذر. و گفت: هر آن طاعت که اول آن امن بود و آخر آن عُجب آن طاعت بنده را از خدای دور گرداند؛ مطیع با عُجب عاصی است و عاصی با عذر مطیع زیرا که در این معنی بنده را به حق نزدیک گرداند.»

    نظرات
    ارسال نظر
    درحال ارسال نظر ...