خانه
معرفی
نامه‌ها
یادداشت‌ها
سخنرانی‌ها
خاطرات
ارسال مطلب
تماس با ما

مگر آنکه خدا بخواهد

تاریخ: ۱۹ فروردین ۱۳۵۶

مگر آنکه خدا بخواهد

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

مصطفی جان!

سلام

امروز جمعه بود و خواستیم با شما تلفنی صحبت کنیم موفق نشدیم. صبح شماره شما را دادیم که بعدازظهر با شما صحبت کنیم؛ حدودا ساعت دو تا سه بود که امریکا را گرفتند ولی شماره شما جواب نداد! به هر حال منظور تنظیم برنامه با شما بود، ما فکر کرده‌ایم روز سی و یکم تیر ۲۱ ژوئن حرکت کنیم و یک سر لوس‌آنجلس بیاییم. در مراجعت شما ما را در نیویورک به هواپیمای ایران ایر برسانید و در پایان یک گردش با اتوموبیل ان‌شاءالله.

[وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‌ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً * إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّه‌] (الکهف ۱۸: ۲۳ـ ۲۴)

و زنهار در مورد چيزى مگوى كه من آن را فردا انجام خواهم داد. مگر آنكه خدا بخواهد.

گرچه 

عالمی خواهم از این عالم بدر            تا بکام دل کنم سیری دگر

خداحافظ

مرتضی

۱۹ فروردین ۱۳۵۶

***

مصطفی جان!

سلام

امیدوارم که حالت خوب باشد. امروز روز جمعه ۱۹ فروردین بود که آمدیم منزل آقا داداش؛ دیدی که برایت نامه می‌نویسند، موقع را غنیمت شمردم گفتم چند خطی بنویسم و حالت را بپرسم امیدوارم که خوب باشی و نگرانی نداشته باشی. دلم برایت تنگ شده امیدوارم که تابستان بتوانم ببینمت.

هما خانم و پیام جان و ارکیده همگی خوب هستند و سلام می‌رسانند و مامی هم خوب است و سلام می‌رساند.

خب دیگر خداحافظ.

محمود

    نظرات
    ارسال نظر
    درحال ارسال نظر ...