خانه
معرفی
نامه‌ها
یادداشت‌ها
سخنرانی‌ها
خاطرات
ارسال مطلب
تماس با ما

می الست

تاریخ: ۱۴ فروردین ۱۳۷۲

می الست

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


[أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَا] (الاعراف ۷: ۱۷۲)

«آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آری، گواهی می‌دهیم!

خرم دل آنکه همچو حافظ

جامی ز می ألست گیرد

پادشاهان جهان از بدرگی

بو نبردند از شراب بندگی

ور نه أدهم‌وار سرگردان و دنگ

ملک را برهم زدندی بی‌درنگ

خوشا آن دم که من بندۀ تو باشم

ز دیده، آب در راه تو پاشم

به‌مژگان راه را جارو نمایم

به‌امیدی که مقبول تو باشم

(ابوالقاسم الهی)

[أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ] چه نوازشی است و چه تاج کرامتی است که بر سر بنده می‌نهد. چه عقد مودتی و چه عهد مبارکی [قَالُوا بَلَىٰ]

ما همه مستان این می بوده‌ایم

عاشقان درگه وی بوده‌ایم

ناف ما بر مهر او ببریده‌اند

عشق او در جان ما کاریده‌اند

(مولانا، دفتر دوم مثنوی معنوی)

[الَّذينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَـهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْميثاق‏ * وَ الَّذينَ... أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّار] (الرعد ۱۳: ۲۲)

آنها که به عهد الهی وفا می‌کنند، و پیمان را نمی‌شکنند و آنها که ... پایان نیک سرای دیگر، از آن آنهاست.

«وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لا یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ» (مناجات شعبانیه)

و از تو مى‏‌خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى، و مرا از کسانى قرار دهى که ذکرت را همواره بر زبان دارند، و پیمانت را نمى‏‌شکنند، و از سپاست غافل نمى‌‏شوند...

هرچند می‌فرماید:

[ وَأَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ ](البقرة ۲: ۴۰)

و به پیمانی که با من بسته‌اید وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم

اما می‌بینیم که از روی کرم با من عهدشکن هم وفاداری می‌کند و من شعر حافظ را گاهی با تغییراتی چنین می‌خوانم:

این کیست کز روی کرم با من وفاداری کند؟

برجای بدکاری چو من هردم نکوکاری کند؟

دائم به‌ بانگ نای و نی آرد به من پیغام وی

وانگه بهر پیمانه می با من وفاداری کند

دلبر که جان آسود از او کام دلم بگشود ازو

نومید چون باشم از او بینم چو دلداری کند

آخر اگر او «عبدی» نمی‌گفت کی مرا توان و زَهرۀ «الهی» گفتن می‌بود؟ پس هر ندای «یا ربِّ» بنده مسبوق بقول «یا عبدِ» حضرت اوست و باز ندای «یا ربِّ» ما را بخوبی و لطف پاسخ می‌دهد.

[وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ] (الصافات ۳۷: ۷۵)

و نوح، ما را ندا داد، و چه نيك اجابت‏‌كننده بوديم.

آخر نگویی خفته را خفته چون کند بیدار! وآخر نشنوی که در مناجات شعبانیه بدرگاه حضرتش چه عرض می‌کنند:

«إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ وَ کَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ»

خدايا برايم نيرويى نيست كه خود را بوسيله آن از عرصه نافرمانى‏‌ات‏ بيرون برم، مگر آنگاه كه به محبّتت بيدارم سازى، و آنچنان‏ كه خواستى باشم، پس تو را شكر گذارم، براى اينكه در آستان كرمت واردم كردى، و هم اينكه دلم را از آلايه‌‏هاى غفلت از حضرتت پاک نمودى.

همی‌ گفتِ مو هم از تو در آیه

همه آوای مو بانگ درایه

تو سازیدی درای این وجودم

بجنبانی که تا بانگش درآیه

درای بمعنی زنگ است و رباعی به لهجه مشهدی از مرحوم پدر است

***

«الهی و سیّدی و ربّی و مولای!» وقتی با این کلمات او را می‌خوانی، چنان دان که او فقط خدای و سرور و پروردگار و ولی تست و با همه عزّت و جمال و قدرت و کمال و ملک و جلال اختصاص به تو دارد و با همه رأفت و رحمت و لطف و عطوفت به تو رو کرده و تو را در آغوش مهر و کنف حمایت خود گرفته است. چه او را شأنی از شأنی باز نمی‌دارد و اینکه او با همه مخلوقات خود جداگانه سر و سری دارد او را از رفتارش با تو چون خداوند خاص تو باز نمی‌دارد.

«... الْحَمْدُ لِله الَّذى اُنادیهِ کُلَّما شِئْتُ لِحاجَتى وَاَخْلوُ بِهِ حَیْثُ شِئْتُ لِسِرِّى بِغَیْرِ شَفیعٍ فَیَقْضى لى حاجَتى ... وَالْحَمْدُ لِلهِ الَّذى وَکَلَنى اِلَیْهِ فَاَکْرَمَنى ... وَالْحَمْدُ لِلهِ الَّذى تَحَبَّبَ اِلَىَّ وَهُوَ غَنِىُّ عَنّى ... فَرَبّى اَحْمَدُ شَى ءٍ عِنْدى وَاَحَقُّ بِحَمْدى» (از اوائل دعای ابوحمزه ثمالی از حضرت علی ابن حسین سلام‌الله‌علیهما)

ستايش خدايی را كه هرگاه براي حاجتي بخواهم او را ندا كنم و هر زمان بخواهم برای راز و نياز بدون واسطه با او خلوت كنم و او حاجتم را برآورد ... ستايش خدايی را كه مرا به حضرت خو واگذار كرده و از اين رو به من اكرام كرده ... و ستايش خدايی را كه با من دوستی كند در صورتی كه از من بی‌نياز است ... پس پروردگار من ستوده‌ترين چيزها است نزد من و به ستايش من سزاوارتر است.

او حضرت دوست است و حبیب خود را برسالت و پیام آوری پیش ما بندگان دور افتاده از حضرتش فرستاده و پیغام داده و به پیغامبرش فرموده که

[قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَـهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَـهُ] (آل عمران ۳: ۳۱) 

بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید، تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد ...

آری پیروی حبیب خدا ما را محبوب خدا می‌سازد. او پیامبر محبت است و معمار این بنا.

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیدۀ ما را انیس و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مسأله آموز صد مدرس شد

طرب‌سرای محبت کنون شود معمور

که طاق ابروی یار منش مهندس شد

(حافظ)

[لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَـهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ] (الأحزاب ۳۳: ۲۱)

قطعاً براى شما در [اقتدا به‏] رسول خدا سرمشقى نيكوست‏.

فرزندان عزیزم مجتبی و مجید!

نمی‌دانم یکی از شما یا هر دوی شما از من خواستار نامه شدید. من همان روز شروع کردم ولی نیمه‌کاره ماند و امشب توفیق اتمامش ان شاءالله فراهم گشت. شما را به حضرت او می‌سپارم و او شما را کافی خواهد بود.

[أَلَیْسَ اللَـهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ] (الزمر ۳۹: ۳۶)

آيا خدا كفايت‏‌كننده بنده‌‏اش نيست؟

[یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّـهَ ذِکْرًا کَثِیرًا * وَسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَأَصِیلاً * هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِوَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا *... یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا * وَدَاعِیًا إِلَى اللَّـهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِیرًا] (الأحزاب ۳۳: ۴۱ ـ ۴۶)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را بسیار یاد کنید، و صبح و شام او را تسبیح گویید. او کسی است که بر شما درود و رحمت می‌فرستد، و فرشتگان او (نیز) برای شما تقاضای رحمت می‌کنند تا شما را از ظلمات به سوی نور رهنمون گردد؛ او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است... ای پیامبر، ما تو را گواه فرستادیم و بشارت‌دهنده و انذارکننده و تو را دعوت ‌کننده بسوی خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنی‌بخش.

بین چه لطفی و عنایتی و فضلی و منتی که نبی کریم خود به رسالت و بشارت و اخطار و دعوت به سوی تو فرستاده و چراغ هدایت تواش قرار داده صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله، نِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِیر.

مجید جان!

تو سلام مرا به سوسن عزیز برسان و او را هم با صبای نازنینش به نسیم رحمت بی‌پایان او می‌سپارم که بهار رحمت اوست بهاری که خزان ندارد.

پدرتان مرتضی

 ساعت ۲۱،  ۱۴ فروردین ۱۳۷۲

    نظرات
    ارسال نظر
    درحال ارسال نظر ...