اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
ابراهیم خلیل الله علیهوعلینبیناوآلهالصلوٰةوالسلام به دعا گفت:
[رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ] (ابراهیم ۱۴: ۳۷)
پروردگارا! من برخى فرزندانم را در درّهاى بىآب و علف در جوار خانه مكرّم تو اسكان دادم. پروردگارا! تا نماز را به پا دارند. پس دلهايى از مردم را به سوى آنها مايل گردان و از ميوهها روزيشان ده تا شكر گزارند.
[رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِن ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ] (ابراهیم ۱۴: ۴۰)
پروردگارا! مرا به پا دارندۀ نماز كن و فرزندان مرا نيز. پروردگارا! و دعاى مرا بپذير.
[دربارۀ این آیه مطالبی را] نوشته بودی:
[فَمَا أُوتِيتُم مِّن شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ مَا عِندَ اللَّـهِ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ] (الشوری ۴۲: ۳۶)
پس آنچه [از کالا، وسایل و ابزار مادی] به شما دادهاند، متاع [اندک و زودگذر] زندگی دنیاست، و آنچه [از بهره و پاداش] نزد خداست، برای کسانی که ایمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکل میکنند، بهتر و پایدارتر است.
خدایا این ایمان چه چیز خوبی است! و چه خوب کردی که دل ما را به این نور روشن کردی!
[وَ مَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّـهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ] (النور ۲۴: ۴۰)
و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده است، برای او هیچ نوری نیست.
خدایا این نور را از ما مگیر!
[رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا] (آل عمران ۳: ۸)
پروردگارا! دلهایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودی منحرف مکن!
[من نیز بر آن مطالب نکاتی را میافزایم:]
به به! چه خوش که میفرماید: [لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ]
اولاً آنچه را از روی لطف و کرم و محضِ اختصاص و عنایت خود کرده به ما نسبت میدهد که [لِلَّذِينَ آمَنُوا] میگوید؛ (آنانکه ایمان آوردهاند) آخر مگر نه این است که:
[وَ لَـٰكِنَّ اللَّـهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيَانَ] (الحجرات ۴۹: ۷)
ولی خدا ایمان را محبوب شما قرار داد و آن را در دلهایتان بیاراست، و کفر و بدکاری و نافرمانی را ناخوشایند شما ساخت، اینان [که دارای این ویژگی ها هستند] هدایت یافتهاند.
و نه این است که فرمود:
[أُولَـٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ] (المجادله ۵۸: ۲۲)
اینانند که خدا ایمان را در دلهایشان ثابت و پایدار کرده است.
او خودْ در دلهاشان ایمان رقم زد.
ثانیاً با تشریف نسبت [رَبِّهِمْ] خداوندگارشان و پروردگارشان چه خلعت گرانبهائی بر بنده خود میپوشاند که «کَفی بی فَخْراً اَنْ تَکونَ لی رَبّاً ؛ مرا افتخار همین بس که تو ربّ و تدبیرکنندۀ من هستی!»
ثالثاً در این دنیا که
[وَمَا أُوتِيتُم مِّن شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا] (القصص ۲۸: ۶۰)
آنچه به شما داده شده کالا و ابزار زندگی دنیا و زینت آن است.
اگر بخواهی وکیلی بگیری چه رنجها باید تحمل کنی و هزینه بپردازی و منت بکشی و تازه آیا کارساز باشد یا نباشد. اما این [نِعْمَ الْوَكِيلُ] (آل عمران ۳: ۱۷۳)؛ نیکو وکیل، خود به سراغ بندۀ درمانده خود میآید که
[ربُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا] (المزمل ۷۳: ۹)
[همان که] پروردگار مشرق و مغرب [است]، هیچ معبودی جز او نیست، پس او را وکیل و کارساز خود انتخاب کن.
و هیچ هزینه نمیخواهد و کارسازی میکند و تازه آنهائی که او را به کارسازی گرفتهاند میستاید. [و عَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ] را بر سبیل مدح میگوید. واقعاً که [نِعْمَ الْوَكِيل]! پس همانطور که تو هم نوشته بودی:
[وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّـهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَ نِعْمَ النَّصِيرُ] (الحج ۲۲: ۷۸)
و به خدا تمسّک جویید. او سرپرست و یاور شماست؛ چه خوب سرپرست و یاوری و چه نیکو یاری دهندهای است.
رابعاً اصولاً این قرآن برای هر که او بخواهد و هر گَه که او بخواهد چه روشن و روشنیبخش است.
[قَدْ جَاءَكُم مِّنَ اللَّـهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ * يَهْدِي بِهِ اللَّـهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ] (المائده ۵: ۱۵ ـ ۱۶)
بی تردید از سوی خدا برای شما نور و کتابی روشنگر آمده است. خدا به وسیله آن [نور و کتاب] کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند به راههای سلامت راهنمایی میکند، و آنان را به توفیق خود از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون میآورد، و به جانب راه راست هدایت میکند.
مجید جان!
با برنامهای که در پیش داری و امتحانی که به امید خدا برای پزشکی میخواهی بدهی و فرصت کوتاه تابستانی که قابل تمدید و جبران نیست، بایستی وقتت یکسره به درسخواندن بگذرد. با مامی صحبت بود که مبادا مسافرت مامی و...و...و... به کارِ تحصیل تو در این دوره لطمه بزند و گویا مامی هم این مطلب را با تلفن با تو مطرح کرده است. من اینطور فکر میکنم؛ معذلک خودت هم فکر کن و نتیجه را بیپرده بگو. خداوند دلهای همه ما را به خیر و صلاح هدایت فرماید.
دائی زادگان مهربان و دوستان تازهات حسام و ... را سلام برسان. دیروز تهران آمدهام و فردا برمیگردیم. ان شاءالله، و این نامه را در ساعت یک بعداز نیمهشب نیمۀ رمضان و شب تولد حضرت حسن مجتبی علیهالسّلام در هتل مینویسم.
و السلام علیک و رحمة الله و برکاته.
پدرت
ساعت یک پنجم خرداد ۱۳۶۵
امروز صبح مامی تلفنی میگفت: «پاسخ سئوال مرا در مورد آمدن مامی و ما دادهای».