خانه
معرفی
نامه‌ها
یادداشت‌ها
سخنرانی‌ها
خاطرات
ارسال مطلب
تماس با ما

کار را به کارساز واگذاریم

تاریخ: ۱۶ تیر ۱۳۶۲

کار را به کارساز واگذاریم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

چه مهربان خدائی است! هم مهربانی می‌کند در همه حال و هم مهربانی خود را به ما تذکر می‌دهد تا ما او را به مهربانی بشناسیم و ایمان آوریم و از داشتن خدائی مهربان غرق در شادی و لذت شویم.

ای گروه مؤمنان شادی کنید

همچو سرو و سوسن آزادی کنید

(مولانا، دیوان شمس)

[قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا] (یونس ۱۰: ۵۸)

بگو: «به فضل و رحمت خداست كه [مؤمنان‌] بايد شاد شوند.»

آن عزیزی گفت شد هفتاد سال

تا ز شادی می‌کنم و ز ناز حال

کاین چنین زیبا خداوندیم هست

با خداوندیش پیوندیم هست

(عطار، منطق الطیر)

و چه پیوندی از پیوند «خالقی و مخلوقی» و «خدائی و بندگی» نزدیکتر و آنهم چنین خدای مهربانی که با حشمت و جلال می‌گوید:

[وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي‌ وَ لْيُؤْمِنُوا بي‌] (البقره ۲: ۱۸۶)

و هرگاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را ـ به هنگامى كه مرا بخواند ـ اجابت مى‌كنم، پس [آنان‌] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند.

واقعاً اگر به لطف و عنایت او، به او ایمان آوریم و به فرموده او:

[وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْعَزيزِ الرَّحيمِ] (الشعراء ۲۶: ۲۱۷)

و بر [خداىِ‌] عزيزِ مهربان توكّل كن.

بر او توکّل کنیم و کار را به کارساز واگذاریم دیگر چه غم داریم؟ به قول حافظ:

به جان دوست که غم پرده شما ندَرَد

گر اعتماد به الطاف کارساز کنید

همیشه بر گذرگاه رحمت او نشین:

[إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ] (الأعراف ۷: ۵۶)

رحمت خدا به نيكوكاران نزديک است.

باشد که نسیم رحمت او تو را بگیرد و بوی خوش باد صبایت به جانب او رهنمون گردد:

صبا وقت سحر بوئی ز زلف یار می‌آورد

دل شوریده ما را ز نو در کار می‌آورد

(حافظ)

نَعَمْ بالصَّبا قلبي صبا لأحِبّتِي

فيا حبّذا ذاك الشَّذى حينَ هَبَّتِ

صبای دوم به معنی شیفته و عاشق شدن است و از صبائت گرفته شده [۱] : شذا بوی خوش است و هَبَّتِ به معنی وزید است که به صبای اول که به معنی باد شرق (مؤنث) است بر می‌گردد.

بیت اول قصیده تائیه صغری از ابن فارض است رحمة‌الله‌علیه

می‌خواهد بگوید این ایمان و عشق من از نسیم رحمت اوست و اوست که به لطف و عنایت خود مرا به سوی خود می‌کشد تا از عطایش و از جمالش بهره‌مند شوم و به قول رابعه رحمةالله‌علیها دوستت دارم:

احبّك حبّين حبّ الهوى

و حبّا لانّك اهل لذاكا

فامّا الّذي هو حبّ الهوى

فشغلى بذكرك عمّن سواكا

و امّا الّذي أنت اهل له

فكشفك للحجب حتّى اراكا

فلا الحمد في ذا و لا ذاك لي

و لكن لك الحمد في ذا و ذاكا[۲]

مصطفی فرزند عزیزم!

این نامه را امروز صبح به طوری که حدس زدی در هتل نوشتم. پریشب آمدم تهران و ساعتی دیگر عازم مشهد هستم و لیلا خانم، خانمِ عموجان حمید را با داریوش و انوشه با خود مشهد خواهم برد. در مشهد هم همه سالمند و مامی هم سفارش نوشتن نامه برای شما را می‌کرد.

برای تو دستور صدور بلیط هواپیما را از معاونت دانشجوئی وزارت علوم در سفر قبلی یک هفته قبل گرفتم. برای مجتبی هم دستور صدور کارنامه ارزی نیمسال دوم ۶۱ داده شد.

وقت تنگ است تو را به خدا می‌سپارم.

و السلام علیک و رحمة الله و برکاته

پدرت مرتضی

ساعت پنج و پانزده دقیقه روز پنجشنبه ۱۶ تیر ۱۳۶۲

پانویس

  1. ^وقتی صبا به صورت فعل و همراه لام می‌آید (صبا لأحِبّتِي) از صَبْوَة و صُبْوةً گرفته شده و به معنای اظهار عشق و محبّت كردن است: فرهنگ ابجدی, ماده صبو.
  2. ^

     شعری است از رابعه عدویه عارف بزرگ قرن دوم که ترجمه آن چنین است:

    تو را دو گونه دوست دارم، یکی به دلیل علاقه به تو و دیگری برای این که دوست داشتنی هستی.

    دوستی از روی علاقه تا آنجاست که غیر تو را از یادم برده است.

    دوست داشتنی بودنت نیز به این دلیل است که پرده‌ها برداشته شده و می‌بینمت.

    نه شکرانه اولی از من است و نه دومی که هر دو حمد نیز لایق خود تو است.

    نظرات
    ارسال نظر
    درحال ارسال نظر ...