اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه شب، ۲۷ بهمن ۱۳۸۶، در منزل در مشهد، به دنبال تلفنی با تبسم جان:
در دعای کمیل میخوانیم :
یَا مَنْ بَدَأَ خَلْقِی وَ ذِکْرِی وَ تَرْبِیَتِی وَ بِرِّی وَ تَغْذِیَتِی هَبْنِی لاِبْتِدَاءِ کَرَمِکَ وَ سَالِفِ بِرِّکَ بِی
اى كه آغازگر آفرينش و ياد و پرورش و نيكى بر من و تغذيهام بودهاى، اكنون مرا ببخش به همان كرم نخستت، و پيشينه احسانت بر من،
(سالف بمعنی گذشته و قدیم است).
و باز در همان دعا:
و سَکَنْتُ إِلَى قَدِیمِ ذِکْرِکَ لِی.
و به یاد دیرینهات از من و بخششت بر من به آرامش نشستم.
و بقول حافظ:
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی.
در مورد آدم علیهالسلام در قرآن در اوائل بقره است:
[فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ] (البقره ۲ :٣٧)
سپس آدم از پروردگارش كلماتى را دريافت نمود؛ و [خدا] بر او ببخشود؛ آرى، او[ست كه] توبهپذيرِ مهربان است.
و باز در مورد همین پدرمان آدم علیهالسلام در اواخر طه می خوانیم:
[وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا] (طه ۲۰: ۱۱۵)
و به يقين پيش از اين با آدم پيمان بستيم، و[لى آن را] فراموش كرد، و براى او عزمى [استوار] نيافتيم.
و چند آیه بعد در همین سوره میخوانیم:
[وَعَصَىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَىٰ * ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَىٰ] (طه ۲۰: ۱۲۱ـ ۱۲۲)
و [اين گونه] آدم به پروردگار خود عصيان ورزيد و بيراهه رفت. سپس پروردگارش او را برگزيد و بر او ببخشود و [وى را] هدايت كرد.
عهدش را بفراموشی می سپارد و نسبت به پروردگارش عصیان می ورزد و گمراه و سیه روزگار میشود ولی مگر پروردگار خوبش او را رها میکند؟! نه! و بحکم
[اللَّـهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ] (الشوری ۴۲: ۱۳)
خدا هر كه را بخواهد، به سوى خود برمىگزيند، و هر كه را كه از در توبه درآيد، به سوى خود راه مىنمايد.
او را بر میگیرد و به او رو میکند و راهش مینماید زیرا همانطور که در آخر آیه سورۀ بقره بود [إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ] او ذاتاً تواب و بسیار مهربان است. و قهراً به سوی بندهاش رو برمیگرداند تا به نور روی آن جمال به سوی آن جمال بنگرد و رو آرد و توبه کند.
[ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّـهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ] (سوره التوبه ۹: ۱۱۸).
پس [خدا] به آنان [توفيق] توبه داد، تا توبه كنند. بى ترديد خدا همان توبهپذير مهربان است.
وقتی در یکی از کتب غزالی رحمةاللهعلیه خواندم که از آیۀ
[وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ] (طه ۲۰: ۸۲)
و به يقين، من آمرزنده كسى هستم كه توبه كند و ايمان بياورد و كار شايسته نمايد و به راه راست راهسپر شود.
استنباط تحذیر و ترهیب [: ترسانیدن] میکرد که غفاریت حضرتش تازه پس از توبه، ایمان و عمل صالح و هدایت یافتگی ماست و من درصدد رد سخن ایشان نیستم ولی معنای دیگری هم بذهن من میرسد و آن این است که: اگر تو میبینی کسانی به توبه و ایمان و عمل صالح و هدایت توفیق مییابند و همه خوبیها را با هم جمع میکنند، این البته از پرتو مغفرت فراوان و غفاریت من است که [إِنِّي لَغَفَّارٌ...]؛ بدرستی منم که هر آینه غفارم .... غفاریت من به آنها توبه میدهد، ایمان میدهد و...
[قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ * وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ] (الزمر ۳۹: ۵۳ ـ ۵۴)
بگو: «اى بندگان من -كه بر خويشتن زيادهروى روا داشتهايد- از رحمت خدا نوميد مشويد. در حقيقت، خدا همه گناهان را مىآمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است. و پيش از آنكه شما را عذاب دررسد، و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان بازگرديد، و تسليم او شويد.»
مادر مهربانی که همه مهربانیش قطرهای از دریای مهر و رحمت خداوندش بیش نیست، به فرزند کوچک دلبندش میگوید: «کجا میروی و خود را با مخاطرات و رنج ها روبرو میکنی؟ برگرد بسوی من!که آغوش مهر خود را برویت گشودهام تا ترا دربرگیرم و تو در آغوشم سر بر شانۀ من نهی و بیاسائی!»
مگر [أَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ] کمتر از این معنی میدهد؟ پس [أَيْنَ تَذْهَبُون] (التکویر ۸۱: ۲۶)؛ کجا میروید؟! [أَنَّىٰ تُصْرَفُونَ] (یونس ۱۰: ۳۲)؛ به کجا رویتان برمیگردد؟!
بر آستان بنشین گر به خانه راهی نیست
کجا روی که جز این آستان پناهی نیست؟!
اگر به شهد بخواند و گر به زهر کشد
بغیر خوان عطایش حواله گاهی نیست
آخر «وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلَیَّ دِیَتُهُ وَ مَن عَلَیَّ دِیَتُهُ فَأَنَا دِیَتُهُ»؛ کسی را که من او را بکشم دیه او بر من است و هر که دیه او بر من باشد خودم دیه او هستم،
و چه از او برتر اگر قدر بدانی [وَمَا قَدَرُوا اللَّـهَ حَقَّ قَدْرِهِ] (سوره الأنعام ۶: ۹۱) ؛ بزرگى خدا را چنانكه بايد نشناختند!
تو مگو ما را بدان شه راه نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
(مولانا، دفتر اول مثنوی معنوی)
گر راه روی راه برت بنمایند.
[وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّـهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّـهِ وَكَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِيمًا] (النساء ۴: ۱۰۰).
و هر كه در راه خدا هجرت كند، در زمين اقامتگاههاى فراوان و گشايشها خواهد يافت؛ و هر كس [به قصد] مهاجرت در راه خدا و پيامبر او، از خانهاش به درآيد، سپس مرگش دررسد، پاداش او قطعاً بر خداست، و خدا آمرزنده مهربان است.
ساعت یک بعد از نیمه شب پدرت مرتضی.