خانه
معرفی
نامه‌ها
یادداشت‌ها
سخنرانی‌ها
خاطرات
ارسال مطلب
تماس با ما

یاد خدا

تاریخ: ۴ تیر ۱۳۹۳

یاد خدا

بسم الله الرحمن الرحیم

شبانگاه ۲۵ ژوئن ۲۰۱۴؛ چهارم تیرماه ۱۳۹۳

صفحۀ ۲۵۵ نهج البلاغه ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی:

[خطبه ۲۲۲] من کلام له علیه‌السلام قاله عند تلاوته‌ [يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ] (النور ۲۴: ۳۷):

و از سخنان آن حضرت است‌ هنگامى كه این آيه را تلاوت مى‌فرمود: «مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا به خود مشغول نمى‌دارد.»

(ضمناً آیه مزبور دنباله آیه نور در سوره نور است.)

«إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ

همانا خداى سبحان ياد- خود- را روشنى بخش دلها كرد، تا از آن پس كه ناشنوايند بدان ياد بشنوند، و از آن پس كه نابينايند بينا شوند، و از آن پس كه ستيزه جويند رام گردند،

...وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِي الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِي أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكْرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذَاتِ عُقُولِهِمْ فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ يَقَظَةٍ فِي الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْأَفْئِدَةِ

و همواره خدا را- كه بخششهاى او بى‌شمار است و نعمتهايش بسيار- در پاره‌اى از روزگار پس از پاره‌اى ديگر، و در زمانى ميان آمدن دو پيامبر، بندگانى است كه از راه انديشه با آنان در راز است، و از طريق خرد دمساز، و آنان چراغ هدايت را بر افروختند به نور بيدارى كه در گوشها و ديده‌ها و دلها توختند.

...يُذَكِّرُونَ بِأَيَّامِ اللَّهِ وَ يُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّةِ فِي الْفَلَوَاتِ مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَيْهِ طَرِيقَهُ وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجَاةِ وَ مَنْ أَخَذَ يَمِيناً وَ شِمَالًا ذَمُّوا إِلَيْهِ الطَّرِيقَ وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَكَةِ وَ كَانُوا كَذَلِكَ مَصَابِيحَ تِلْكَ الظُّلُمَاتِ وَ أَدِلَّةَ تِلْكَ الشُّبُهَات‌...

ايام خدا را فراياد مردمان مى‌آرند، و آنان را از بزرگى و جلال او مى‌ترسانند. همانند نشانه‌هايند كه در بيابانهاى بى نشان بر پايند. آن كه راه ميانه را پيش گيرد، بستايندش و به نجات مژده دهندش، و آنان كه راه راست يا چپ را پيش گيرد، روش وى را زشت شمارند، و از تباهى‌اش بر حذر دارند و اين چنين، چراغ ظلمتها بوده‌اند و راهنما در شبهت‌ها

...وَ إِنَّ لِلذِّكْرِ لَأَهْلًا أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْيَا بَدَلًا فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْهُ يَقْطَعُونَ بِهِ أَيَّامَ الْحَيَاةِ وَ يَهْتِفُونَ بِالزَّوَاجِرِ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ فِي أَسْمَاعِ الْغَافِلِينَ وَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ يَأْتَمِرُونَ بِهِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يَتَنَاهَوْنَ عَنْهُ

و همانا ياد خدا را مردمانى است كه آن ياد آنان را جايگزين زندگى- جهان فانى- است. نه بازرگانى سرگرمشان ساخته، و نه خريد و فروخت ياد خدا را از دل آنان انداخته. روزهاى زندگانى را بدان مى‌گذرانند و نهى و منع خدا را- در آنچه حرام فرموده- به گوش بيخبران مى‌خوانند. به داد فرمان مى‌دهند، و خود از روى داد كار مى‌كنند، و از كار زشت باز مى‌دارند، و خود از زشتكارى به كنارند.

...فَكَأَنَّهُمْ‌ قَطَعُوا الدُّنْيَا إِلَى الْآخِرَةِ وَ هُمْ فِيهَا فَشَاهَدُوا مَا وَرَاءَ ذَلِكَ فَكَأَنَّمَا اطَّلَعُوا غُيُوبَ أَهْلِ الْبَرْزَخِ‌ فِي طُولِ الْإِقَامَةِ فِيهِ وَ حَقَّقَتِ الْقِيَامَةُ عَلَيْهِمْ عِدَاتِهَا فَكَشَفُوا غِطَاءَ ذَلِكَ لِأَهْلِ الدُّنْيَا حَتَّى كَأَنَّهُمْ يَرَوْنَ مَا لَا يَرَى النَّاسُ وَ يَسْمَعُونَ مَا لَا يَسْمَعُونَ

گويى دنيا را سپرى كرده و به آخرت درند، و آنچه از پس دنياست ديده‌اند، و بر نهان برزخيان آگاهند كه چه مدتى است در آن به سر مى‌برند، و قيامت وعده‌هايش را براى آنان محقق داشته است، و آنان براى مردم دنيا پرده از آن برداشته‌اند. گويى مى‌بينند آن را كه مردم نمى‌بينند و مى‌شنوند آن را كه مردم نمى‌شنوند.

...فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِكَ فِي مَقَاوِمِهِمُ الْمَحْمُودَةِ وَ مَجَالِسِهِمُ الْمَشْهُودَةِ وَ قَدْ نَشَرُوا دَوَاوِينَ أَعْمَالِهِمْ وَ فَرَغُوا لِمُحَاسَبَةِ أَنْفُسِهِمْ عَلَى كُلِّ صَغِيرَةٍ وَ كَبِيرَةٍ أُمِرُوا بِهَا فَقَصَّرُوا عَنْهَا أَوْ نُهُوا عَنْهَا فَفَرَّطُوا فيهَا

 و اگر در خرد خود صورت آنان را بنگارى. و مقاماتى پسنديده را كه در آن به سر مى‌برند و مجلسهايى را كه بدان اندرند، در نظر آرى، كه چسان دفتر كردارهاشان را گشاده‌اند و براى محاسبه نفس آماده، و مى‌انديشند كه چه كارهاى بزرگ و كوچك را كه بدان مأمور بودند، واگذاشتند، يا از كارهايى بازداشته شدند، كه كردن آن را به افراط روا داشتند.

... وَ حَمَّلُوا ثِقَلَ أَوْزَارِهمْ ظُهُورَهُمْ فَضَعُفُوا عَنِ الِاسْتِقْلَالِ بِهَا فَنَشَجُوا نَشِيجاً وَ تَجَاوَبُوا نَحِيباً يَعِجُّونَ إِلَى رَبِّهِمْ مِنْ مَقَامِ نَدَمٍ وَ اعْتِرَافٍ

بار سنگين گناهان خويش را بر پشت نهادند، و در برداشتن آن به ناتوانى در افتادند، گريه‌شان شكسته در گلو، با ناله پرسان و پاسخگو. به پروردگار خود فرياد بر مى‌دارند، پشيمانند و به گناه اعتراف دارند.

...لَرَأَيْتَ أَعْلَامَ هُدًى وَ مَصَابِيحَ دُجًى قَدْ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَنَزَّلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكِينَةُ وَ فُتِحَتْ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أُعِدَّتْ لَهُمْ مَقَاعِدُ الْكَرَامَاتِ فِي مَقْعَدٍ اطَّلَعَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ فِيهِ فَرَضِيَ سَعْيَهُمْ وَ حَمِدَ مَقَامَهُمْ

هم در آن حال- نشانه‌هاى رستگارى را ببينى و چراغهاى شبان تارى، گرداگردشان فرشتگان، آرامششان در جسم و جان درهاى آسمان به روى آنان گشاده، كرسيهاى كرامت براى‌شان نهاده آنجا كه‌ خدا از حالشان آگاه است و از كوشششان خشنود و مقامشان نزد او محمود.

... يَتَنَسَّمُونَ بِدُعَائِهِ رَوْحَ التَّجَاوُزِ رَهَائِنُ فَاقَةٍ إِلَى فَضْلِهِ وَ أُسَارَى ذِلَّةٍ لِعَظَمَتِهِ جَرَحَ طُولُ الْأَسَى قُلُوبَهُمْ وَ طُولُ الْبُكَاءِ عُيُونَهُمْ لِكُلِّ بَابِ رَغْبَةٍ إِلَى اللَّهِ مِنْهُمْ يَدٌ قَارِعَةٌ يَسْأَلُونَ مَنْ لَا تَضِيقُ لَدَيْهِ الْمَنَادِحُ وَ لَا يَخِيبُ عَلَيْهِ الرَّاغِبُونَ

دست دعا به خدا بر مى‌دارند، و آمرزش او را اميدوارند. درويشانى‌اند در گرو بخشش حق مانده، اسيرانى در ساحت عظمت او خوار نشانده. درازى مدّت اندوه دلهاشان را شكسته و گريه فراوان ديده‌هاشان را خسته. هر در خواهش از خدا كه فراز است، دستى از آنان به كوفتن آن دراز است. از كسى مى‌خواهند كه پهنه بخشش او را تنگى نيست، و خواهندگانش را نوميدى نيست.

...فَحَاسِبْ نَفْسَكَ لِنَفْسِكَ فَإِنَّ غَيْرَهَا مِنَ الْأَنْفُسِ لَهَا حَسِيبٌ غَيْرُكَ‌»

پس حساب نفس خود را براى خود گير كه ديگران را حسابرسى است.



    نظرات
    ارسال نظر
    درحال ارسال نظر ...